من برای آنها که میگویند «میرویم» کلاه از سر بر میدارم، خودشان هستند که انتخاب میکنند و شجاعت و شهامتشان را بی آنکه چیزی بگویند و به زبان بیاورند بیان میکنند. نه تقصیری متوجه آنها است، نه کسی میتواند خرده بگیرد که چرا برای مبارزه با ظلم جمهوری ظالم اسلامی به خیابان رفتن را انتخاب کردهند.
اما از آنها که میگویند «بیایید» و «بروید» و مدام خرده میگیرند که جا زدند و چرا حالا و عصبانی هستند از بیانیهای که برای «حفظ جان مردم» صادر شده است، یک سوال دارم: برای آن خانوادههایی که در سال گذشته به دست کثیف عوامل جمهوری اسلامی عزیزشان کشته شده چه کار کردید؟ با این خیل زندانیان گمنامی که اکنون در زندان هستند چه کردهاید و چه برنامهای دارید؟ اصولن برای آنها چه کردهاید؟ هر کس میتواند پیش وجدان خودش به این سوالها پاسخ بگوید.
من به آن شخصی احترام میگذارم که جان و زندهگی آدمها برایاش بیش از همه چیز ارزش داشته باشد. به موسوی و کروبی بسیار نقد دارم و اشتباهات پیاپیشان را همیشه میبینم و حرص میخورم. دیدم که چه کودکانه اسیر بازی «گرفتن مجوز» شدند. و بازی خوردند، آن هم چه بازییی. بازی که گرفتار آن شدند که آخر سر «مجبور» شوند، ۴۸ ساعت مانده، بگویند مردم نیایید شما را میکشند. البته وقتی اصلاحطلبان جزوی از اطرافیان موسوی و کروبی باشند و به آنها بگویند اول شما اطلاعیه بدهید و بعد احزاب ما، مشخص است که به چنین بازی گرفتار میشوند.
از قاتل ندا و سهراب برای اعتراض به قاتل ندا و سهراب که نمیشود «مجوز» گرفت. با کدام منطقی این درخواست شده بود؟ هر کسی شب گذشته و امروز کیهان و رجانیوز و فارس را میخواند به سادگی میفهمید که موسوی و کروبی به خاطر این اشتباه وحشتناک و ورود به بازی باخت ـ باخت چه گرفتاری میشوند. اما با همهی اینها از اینکه به خاطر «حفظ جان مردم» میگویند نروید، احترام و ارزش قائلام، بسیار هم ارزش قائلم.
بگذریم از این، وقت برای این نقدها بسیار است. دستکم بعد از این دو سه روز که باز هم آن «حس التهاب» در همهی شهر پیچیده و در جان خانهها لانه کرده و چشمها را تا صبح بیدار نگه داشته است.
اگر «میروید» بگویید میرویم، نگویید بروید و بیایید. جان آدمها از جان یک حشره بسیار بیشتر میارزد و «بروید» و «بیایید» گفتن وزن و جایگاه میخواهد.
No comments:
Post a Comment