مجید توکلی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر و فعال دانشجویی دربند، مجموعه مقالاتی به رشته تحریر در آورده و در آنها مسائل اجتماعی-سیاسی جامعه ایران را مورد تحلیل قرار داده است.
به گزارش دانشجو نیوز، در فصل ۵ این سلسله از مقالات که به تدریج منتشر خواهد شد، “جنبش دانشجویی” و “تاکتیک های مبارزاتی پیش رو” توسط مجید توکلی به بحث و بررسی گذاشته شده است. این یادداشت که به مناسبت آغاز سال تحصیلی منتشر می گردد در دو بخش تنظیم شده است که به ترتیب زمانی چند روزه منتشر می شود. بخش نخست مقاله “جنبش دانشجویی و تاکتیک های مبارزاتی پیش رو” را در زیر می خوانید:
جنبش دانشجویی در شرایط بسیار سختی قرار دارد. تابستان آرام دانشگاهها سپری شد و مهری دیگر از راه رسیده است. دانشگاهها دستخوش تحولات و تغییرات فراوانی شده است. دیگر مشکلات دانشجویان به توقیف نشریات و احضارهای فراوان به کمیته های انضباطی و احکام توبیخ و تعلیق و ممنوع الورودی به دانشگاه محدود نمی شود. به بهانه های واهی دسته دسته افراد به کمیته انضباطی می روند و گاه بدون احضار به دانشگاه، ممنوع الورود میشوند. عدهای در روزهای خاص اجازه رفتن به دانشگاه را ندارند و دوستان فراوانی نه یک ترم که ترمها محروم از تحصیل هستند و با حکم تعلیق به سوی اخراج شدن راهی میشوند.
عده ای که در برابر فشارها و تهدیدها ایستادهاند به دانشگاهی دور افتاده تبعید میشوند و برخی هم با حکم اخراج مواجه میگردند. اساتیدی که سرانجام حکم بازنشستگی اجباری را نپذیرند، اخراج میشوند. هیاتهای علمی زیر فشار های امنیتی و مدیران و ریاست سرسپرده و غیر دانشگاهی کمر خم کردهاند تا در برابر هجوم نهادهای امنیتی، نظامی و قضایی به دانشگاه، و بازداشت اساتید و دانشجویان سکوت نمایند.
اگر تا چند سال پیش انگشت شماری از دانشجویان هفته ها و ماهها در زندان بودند امروز شمار زندانیان هر دانشگاه در طول سال از انگشتان دست فراتر میرود. و در جمع همه دانشگاهها از هزار نیز فراتر میرود تا در کنار دهها استاد بازداشت شده پس از انتخابات وجود گروگانهای فراوان دانشگاه در زندان به عنوان پیام صریحی شنیده شود که سکوت پیشه کنید و چشم بر حقیقت ببندید. بنده استبداد باشید و عقل و خرد و آزادگی را به کنار نهید. دانشگاه زخم خورده و رنجور در عذاب عزیزان از دست داده اش روزگار تلخی را سپری میکند و از درد برخود میپیچد و تمنای درمان و مرهمی از سوی دانشجویان دارد.
تشکلهای دانشجویی نیز شرایطی اسفناک دارند. فضای محدود فعالیت در طول سی سال گذشته در وضعیتی سخت پهلو به فقدان تشکلی آزاد و مستقل میزند و اندک دانشجویان محافظه کاری که هنوز توانسته اند در پنهان کردن و ترس از بیان حقایق مورد نظرشان، در فضای فعالیت های انتقادی نیز بمانند، دیگر اثری از فعالین دانشجویی ندارند.
انجمن های اسلامی دانشجویان و مدرن های دفتر تحکیم وحدت طیف علامه -که در واقع پس از دستاندازیهای حاکمیت در اوایل دهه هشتاد توانسته اند همچنان وضعیت مستقل خود را حفظ کنند و سرسپرده و مداح حاکمیت نگردند- آخرین تشکلهای رسمی منتقد در جمهوری اسلامی بودند که با تقلب و کودتای بزرگ خرداد ۸۸ زمینه سرکوب کامل آنها فراهم شد تا دیگر جز عده ای سرسپرده و مداح حاکمیت و مزدوران قلم به مزد و اسیران منافع و مطامع کسی نتواند در دانشگاهها فعالیت رسمی داشته باشد.
نشریات دانشجویی نیز که وضعیتی روشن دارند. در پی کوچکترین انتقاد در کوتاهترین فرصت ممکن توقیف می شوند و نویسندگان و مدیر و سردبیر آن با تعلیق و اخراج مجازات میشوند.
گزینشها نیز که روز به روز بی حیاتر میشوند. اگر تا دو سه سال پیش ورود خیلی از دانشجویان به خیلی از دانشگاهها و عملکرد ضعیف علمی آنها در کلاسها و امتحانات نشان از ورود غیر عادی آنان داشت -البته عملکرد ضعیف آنان به کارنامه ها نمیرسید و نتایج کارنامه ها متفاوت از عملکرد آنها بود و بخشی از مزد سرسپردگیشان را با نمرات غیرواقعی و مدارک تحصیلی که شایستگی آن را نداشتهاند میگرفتند- امروز همه دانشگاهها شاهد این گزینشها هستند. دست اندازی به نتایج کنکور و برهم زدن رویه شایستگی علمی در انتخاب رشته و برتری یافتن سهمیههای متعدد دیگر ملاک حضور را شایستگی علمی قرار نداده است.
با این وجود، روزگاری فقط چند دانشگاه کابوس هر شب و روز حاکمیت بودند ولی پس از انتخابات بر حاکمیت اقتدارگرای انحصارطلب اثبات شد که مخالفانش را نه فقط در چند دانشگاه بزرگ که در همه ایران و همه دانشگاهها خواهد دید. بنابراین گزینشها افزوده شد. البته از سالها قبل ستارهدار کردن دانشجوها آغاز شده بود و با حضور احمدینژاد، دانشجویان حسب فعالیت هایشان در دوران کارشناسی یا محروم از ادامه تحصیل در مقطع بالاتر -کارشناسی ارشد و دکتری- میشدند و یا با اخذ تعهدهای خاص به دانشگاه میرفتند که پس از یکی دو سال، عدم صدور کارنامه کنکور نیز به همه این مسایل افزوده شد و عده ای نیز پس از کسب رتبههای ممتاز به دلیل آنچه نداشتن صلاحیت عمومی بود -اگرچه صلاحیت علمی داشتند- از ادامه تحصیل محروم شدند.
سیمای دانشگاه تغییر کرده است، آنان که چنان انتخابات را با عنوان مهندسی با دروغ و تقلب به سرانجام رساندند، با ادعای مهندسی در دانشگاهها نیز با نام اسلامی کردن دانشگاه فاجعه ای به بار آوردند، که اگر تا دیروز “تعهد فارغ از تجاوز به تخصص” شایسته سالاری را کناری زده بود امروز دیگر تخصص نیز به شرط تعهد و سرسپردگی مقدور میگردد که حکومت اسلامی در پی خودیپروی و ایدئولوژی باوری در دانشگاهها و در پی نخبگی در سرسپردگی و اطاعت است. چنانچه خبرگان سرزمین ما نیز به واسطه خبرگی در رام و موید بودن پذیرفته میشوند.
قصه دانشگاه های ما چنین است و درصد قابل توجهی که با ابزار قدرت و ثروت به شدت حمایت می شوند در دانشگاهها در لوای حاکمیت خردگریز و علم ستیز به هر اقدامی دست می زنند تا نمایش حمایت نخبگان از حاکمیت باشند.
زهی خیال باطل، با همه دشواریها و محدودیتها و محرومیتها و محکومیتها، هنوز با گزینش ها و سرکوبها نتوانستهاند دانشگاه ها را خودی کنند و همچنان دانشگاه و دانشجویان و اساتید، غیر خودیهای حاکمیت هستند و بیم انقلاب فرهنگی دوم میرود. نه اینکه خبری از انقلاب فرهنگی نبوده باشد ولی روند تدریجی آن بارها توسط عده ای افراطی به سوی تعطیلی دانشگاهها و تصفیه هزاران دانشجو و استاد کشیده شده، که فضای سیاسی کشور و ایستادگی فعالین سیاسی و مدنی در کنار فعالین دانشجویی مانع بوده است.
مهرماه از راه میرسد و سالی سختتر از گذشته پیش روی دانشجویان است. دانشجویان راه را میدانند و ارزشهایشان را پس از این سالها در آزمونهای مختلف آزمودهاند و امروز بر اعتقادات و ارزش هایی که خود بر گزیده اند راسخ و پابرجا هستند. در مورد راهبردهای جنبش دانشجویی اگر چه جملاتی پیشتر نوشته ام ولی میدانم که فعالین امروز نیکتر میدانند و حسب هوشیاری و درک آگاهانشان از فضای موجود تصمیمگیری و برنامه ریزی مناسبتر خواهند داشت.
اما گاهی از خلال تجربیات سالهای اخیر نکاتی باقی مانده است که شاید از گفته های پیشین نیز باز مانده باشد. اگر اصرار نخست را تاکیدی تکراری بر مکتوب کردن تجربیات و مکتوب کردن راهبردها و راهکارهای اساسی و مقطعی در طول سال بدانیم باید دانشجویان را ملزم به نوشتن از همین آغاز سال دانست. در واقع نوشتن از روزهای فکر و برنامهریزی در تابستان. باید بدانند چه کارهایی ممکن است و چه کارهایی لازم، تا از ممکن ها به لازمها برسند. هدفشان را کجا قرار خواهند داد و نسبتشان را با فضای سیاسی و اجتماعی جامعه و مردم چگونه تنظیم خواهند کرد. باید مخاطبانشان را در دانشگاه بشناسند و حوزه فعالیت را مشخص سازند. با کدام اساتید، با کدام روزها، با کدام برنامه ها. با این مکتوب کردن است که دانشجویان راهبردشان را خواهند شناخت و اولویتهایشان را درک خواهند کرد. (پیشتر در مورد مکتوبی از راهبردها و برنامه ها و راهکارها در پلی تکنیک و توصیه های دیگر گفته بودم.)
درباره ضرورت کار تشکیلاتی و فعالیتهای گروهی، رعایت اطلاعات خصوصی و رازداری در مسیر فعالیتها در شرایط سخت امنیتی، قاعدهمندی و نظم داری فعالیتها، عدم تاکتیک زدگی (عمل زدگی) و دوری از فعالیت واکنشی و ضرورت ابتکار در فعالیتها پیشتر گفته شده است. و در اینجا به مسایل دیگری که امیدوارم در آستانه بازگشایی دانشگاهها مفید حال دوستان دانشجویم باشد اشاره می کنم.
مسئله همدلی و ارتباط با دانشجویان سایر دانشگاهها همچنان از مهمترین اقدامات فعالان قدیمی و باقی مانده در دانشگاه ها خواهد بود. با توجه به هزینه های فراوان فعالیت دانشجویی، استمرار فعالیت برای فعالان دانشجویی در طول چند سال تقریبا غیر ممکن شده است و این گروه از فعالان ثابت قدم، معمولا پس از شکست سیاست سرکوب درون دانشگاه، به دخالت نهادهای امنیتی راهی زندان و بازداشتگاههای امنیتی میشوند. بنابراین برای پرهیز از بازداشت و جلوگیری از هزینه دادن بیشتر و تحمل سختیها ی فراوان، توصیه به فاصله گیری از فعالیتهای گذشته میگردد. اما برای ادامه نقش آفرینی فعالین سالهای گذشته، علاوه بر نقش مشورتی و حضورهای موردی در جمع فعالان کنونی، نقش آفرینی از طریق ادامه ارتباط با دوستان فعال در سایر دانشگاهها -که احتمالا بسیاری از آنها نیز وضعیتی مشابه دارند- و همچنین پیگیری و تبادل نظر و مشارکت در برنامه ها و هماهنگیهای لازم برای انتقال نهایی به فعالان کنونی از بهترین اقدامات این دوستان خواهد بود.
پیشنهاد مناسب در صورت احیای دفتر تحکیم وحدت یا شکل گیری اتحادیه های فراگیر نیز به سان گذشته به واسطه ی اهمیت و مزایای فراوان حضورهای مستقیم و تشکیلاتی با یکدیگر، همان نحوه عمل اتحادیهای خواهد بود که با توجه به شرایط سخت دور از دسترس می باشد. (البته در مورد دفتر تحکیم وحدت، شکلگیری شورای مرکزی و جلسات آن دور از دسترس نیست بلکه نشست های عمومی و علنی دور از دسترس است که پیشتر گفته شده است.) اما جمع شدن به دور یک پایگاه خبری و تلاش برای تهیه و توزیع یک نشریه سراسری -هفته نامه یا دوهفته نامه- برای همه دانشگاهها که بولتن راهبردی با ارائه راهکارهای مناسب در دانشگاهها باشد میتواند بسیار موثر –در ادامه فعالیتهای دانشجویی- باشد. با توجه به تجربههای قبلی و اقدامات مقدماتی این طرح می تواند در ۸ یا ۱۲ صفحه مطالب عمومی و اخبار و گزارشهای اصلی دانشجویی و سیاسی در کنار چند مقاله راهبردی و یادداشتهای موثر در فعالیتها در دانشگاهها شروع شود. و امکان تهیه ضمیمه مناسب را نیز باید در هر دانشگاه در هسته اصلی طراحی و تهیه نشریه فراهم کرد و با ارسال نسخه های کامپیوتری و ارائه راهنماییهای لازم ،برای چاپ و انتشار اقدام گردد. در مورد پایگاه خبری نیز اهمیت و نقش آن بر همه دوستان روشن است و فقط توصیه به تساهل و تسامح و رواداری بیشتر و درک شرایط سخت و الزام به ارتباط پیگیرانه تر با پایگاه خبری و ارسال اخبار و لحاظ همه دیدگاه های مختلف را، که مسایلی حل شده است تکرار می نمایم.
ارتباط با اساتید، فعالیت در دانشکدهها و فضاهای کوچکتر و تسلط بر فضای خوابگاهها که از سالها پیش و پس از موج نخست برخورد با تشکلها آغاز شد همچنان باید پیگیری شود. فعالیت در فضاهای کوچکتر هم هزینه کمتری دارد و هم آسانتر صورت میگیرد. البته در صورتی که نیروی انسانی کافی و زمان لازم وجود نداشته باشد این فضاهای کوچک نمیتواند مورد استفاده قرار گیرد. اساسا استفاده از این فضاها برای برنامههای بلند مدت، کارهای مطالعاتی، توزیع نشریات، انتقال اخبار و تراکت ها و پوسترها و جذب اعضا و آماده سازی فکری و سیاسی و اجتماعی برای ورود به فعالیت های اصلی دانشجویی است. چرا که حضور غیر آگاهانه در ادامه فعالیت در شرایط سرکوب کنونی هم به خود فرد و هم به اطرافیان ضربه خواهد زد.
باید از حضور عمومی دانشجویان در مکانهایی مانند سلف سرویسها و سایر اجتماعات عمومی به بهترین شکل استفاده کرد. امکان استفاده از فضاهای قانونی –هنوز محدود نشده- در دانشگاه برای تشکیل جلسات و نگهداری وسایل و دور هم نشینیهای عادی، امکان انتشار نشریه و رعایت عدم درج مطالبی که منجر به توقیف نشریه می گردد -چنین مطالبی باید در شب نامه ها منتشر گردد- و هم چنین استفاده از فضاهای شوراهای صنفی، انجمنهای علمی و کانونها و دیگر گروهها و اماکن در دانشگاه ها، برای ارتباط و عضوگیری و دور هم نشینی؛ باید در تمام طول سال مورد نظر باشد و از آنها به بهترین شکل استفاده نمود. شوراهای صنفی و انجمنهای علمی همچنان اهمیت ویژه ای خواهند داشت و باید در حمایت از انتخابات آزاد در این تشکلها و بهرهمندی از ظرفیتهای آن نهایت تلاش را به کار بست.
در مورد ورودیهای جدید یا دانشجویانی که نسبت به مسایل سیاسی راغب نبوده اند و تعقیب کننده همه مسایل نبوده، و یا به واسطه فضای سنتی تربیت و پرورش تحت تاثیر رسانههای رسمی و تلویزیون جمهوری اسلامی هستند باید مسائل متعددی را در نظر گرفت. و نباید متناسب با وضعیت یک فعال دانشجویی در پایان دوره دانشجویی با انبوهی از اطلاعات و تجربه های تلخ از برخوردها و ظلمها سخن گفت. آنچه در شروع ارتباط و سخن با این افراد باید صورت گیرد، معرفیای از امکان دسترسی به اخبار سانسور نشده در رسانه های رسمی، تنوع اخبار در فضای مجازی- اینترنت- و وجود برخی اخبار درست و کامل در شبکه های صوتی و تصویری غیر رسمی است. پس از آگاهی با در اختیار گذاشتن مجموعهای از نشریات دانشجویی و معرفی پایگاههای خبری دانشجویی باید بین دو مسیر پیش روی دانشجوی جدیدالورود، لزوم داوری و تصمیمگیری را بگشایید. در این شرایط آنچه اهمیت دارد، یافت دروغ و ظلمهای فراوان درکشور است. مسایل قومیت ها، مسایل زنان و مشکلات عدیده در کشور، ظلمهای موجود و عقب ماندگی اقتصادی و علمی و یا مسایل صنفی و آموزشی در دانشگاه –که دانشجویان برخورد مستقیمی با آن دارند- نیز میتواند فرد را درگیر نماید یا به عنوان یک معترض شخصیت سیاسی او را شکل دهد. این فرد بعدها با حضور در گروههای مطالعاتی -به ویژه گروههای مطالعاتی کاربردی مانند روشنفکری دینی، تاریخ معاصر و گذار به دموکراسی که هم مطالعه و افزایش معلومات است و هم زمینه تغییر و فعالیت، و مرتبط با دیگر فعالیتها- به یک فعال دانشجویی مبدل خواهد شد. اقدامات ابتدای سال تحصیلی در قرنطینه کردن ورودیهای جدید و تسلط بسیج بر ثبتنام و استقبال از ایشان، و برنامه های اردویی و توجیهی و تلاش برای جذب در نهادهای دانشجویی حاکمیت و ترساندن این دانشجویان از فعالین دانشجویی منتقد، و ذهنیت سازی و بیان مجموعه ای از دروغ ها و اتهامات، نمیتواند محل نگرانی باشد. زیرا تجربه نشان داده است که گذر زمان و تلاش و عملکرد مناسب، کاملا آن ترفندهای چند روزه را خنثی خواهد کرد…
No comments:
Post a Comment