Friday, April 30, 2010

هشت حكم محرومیت از تحصیل برای دانشجویان دانشگاه یاسوج

خبرگزاری هرانا - در ادامه صدور احكام تعلیقی و محرومیت ازتحصیل برای فعالین دانشجویی دانشگاه یاسوج، 8 دانشجوی دیگر این دانشگاه به دلیل شركت در تجعمات آبان ماه و 16 آذر از طریق كمیته انضباطی و حراست احضار و برای آنها احكام تعلیق از تحصیل صادر شد.

هم چنین با دستور ریاست دانشگاه به حراست دانشگاه این دانشجویان به دانشگاه و خوابگاه ها ممنوع الورود شدند.
به گزارش دانشجونیوز اسامی این دانشجویان به شرح ذیل است:

1- امین خسروی دانشجوی رشته جامعه شناسی: 2 ترم تعلیق قطعی و حكم بدوی تغییر محل تحصییل با ارجاع به كمیته انظباطی مركزی.

2- داریوش جلالی- رشته مهندسی مواد: 2 ترم تعلیق.

3- علی امینیان- رشته جامعه شناسی: 1 ترم تعلیق.

4- سجاد جعفری- رشته ادبیات: 1 ترم تعلیق.

5- فرج الله طاووسی- رشته جامعه شناسی: 1 ترم تعلیق.

هم چنین دانشجویان الهام صالحی، فرهاد كوه پیما و محمد رضا مباركی در كمیته انضباطی بدوی هر كدام به یک ترم تعلیق محکوم شده اند و منتظر رای كمیته تجدید نظر هستند.

گفتنی است امین خسروی اولین بار در 24 خرداد توسط نیروهای امنیتی به اتهام اغتشاش در شهر و دانشگاه دستگیر شد و پس از یك ماه با قرار وثیقه آزاد شد و بار دوم در 16 آبان سال گذشته و پس ازاتمام تجمع اعتراضی دانشجویان توسط مامورین وزارت اطلاعات در صحن دانشگاه دستگیر و پس از بازجویی در اداره اطلاعات به زندان مركزی یاسوج منتقل شد و پس از حدود یكماه با قرار وثیقه ازاد شد.

وضعیت تهران در آستانه تظاهرات روز كارگر

گزارش دریافتی: در آستانه تظاهرات روز کارگر، تلاش رژیم براى کنترل اعتراضات مردمی کاملا مشهود است. از روز گذشته سرعت اينترنت خيلى کم و غيرقابل استفاده شده است. تلفن همراه در برخی مناطق در تهران با اختلال همراه است. همچنين در مناطق مختلف تهران پستهاى بازرسى خودروها و کنترل کارت ملى جريان يافته و در برخی نقاط از جمله در ميدان فردوسى ماموران انتظامى مستقر شده اند.

منصور اسالو ر زندان و خانواده اش در بيرون از زندا ن مورد آزارو اذيت مزدوران حكومتي قرار دارند

منصور اسالو رئيس سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه كه هم اكنون در زندان گوهردشت كرج زنداني ميباشد در شرايط جسمي نامساعدي به سر ميبرد , منصوراسالو كه از بيماري كمر و... رنج ميبرد , هم اكنون منتظر پاسخ كميسيون پزشكي قانوني, جهت خروج از زندان و پيگيري مداواي خودش ميباشد. وي هفته گذشته در حالي كه دستبند و پابند زده شده بود به دادگاه شعبه ششم كرج برده شد . لازم به ذكر است كه اسالو دوران زندان خود را در بند عمومي زندانيان عادي كه افراد خطرناك , شرور و قاتل در آنجا نگهداري ميشوند,سپري ميكند .اخيراً جنايتكاران حاكم يك پرونده جديد براي ايشان با همدستي رئيس زندان بنام حاج كاظم و معاونش و همچنين چند نفر ديگر از مزدوران حكومتي درست كرده اند و به ايشان اتهام معاند و يا ارتباط با معاند,زده اند و در دادگاه نيز براي وي خواهان اشد مجازات شده اند.
درضمن مزدوران حكومتي مزاحم خانواده وي ميشوند و آنان را با تلفن تهديد ميكنند كه اين موضوع تأثيرات زيادي روي شرايط روحي و... اين خانواده داشته است.

Monday, April 26, 2010

کیوان گودرزی را زیر شکنجه کشتند

مَی مَکران: تازه ترین اطلاعات درباره شکنجه شهید کیوان گودرزی قبل از مرگ.ساعت 1 بامداد روز ۵ شنبه ۲/۲/۸۹ جسد كيوان با يك دستگاه پژو استيشني و دو اسكورت اطلاعاتي وارد گيلانغرب شد. بیش از ۴۰ ماشین از فامیل هاي كيوان در ورودی شهر منتظر جنازه بودند که ماشین حامل جسد اصلا متوقف نکرد و جسد را در میان تدابیر شدید امنیتی بردند سردخانه مزار شهدای گیلانغرب و درب سرد خانه را اطلاعات قفل کرد تا کسی جنازه متلاشی شده را نبیند. هم چنین چندتا از فاميل هاي نزديك كيوان ديشب توي اداره ي اطلاعات بودند و بهشون تفهیم کرده بودند که به مردم بگن کیوان خودکشی کرده چندين نفر هم توسط نیروهای اداره اطلاعات توجيه شدند كه موقع تشیع جنازه شعار ندهند عكس نگيرندو فيلمبرداري هم نكنند. مردم فهميده و ستمديده گيلانغرب مراسم تشيع جنازه ي با شكوهي براي شهيد كيوان گودرزي به راه انداختند .ساعت 9 روز( 5 شنبه )در ميان اشك و اندوه ماتم 10000 گيلانغربي جسد پاك و مطهر شهيد والا مقام كيوان گودرزي در گيلانغرب به خاك سپرده شد به گفته شاهدان عيني که جسد کیوان را موقع غسل دیده بودند گفتند که مچ دست و پایش با برق سوزانده شده بود. زیر ۲ تا گوشش با مته سوراخ شده بود و سرش کاملا له شده بود انگار سرش را داخل دستگاه پرس گذاشته بودند .دو دنده و ران سمت راستش شکسته بود و از کمر به پایین بدنش کاملا سیاه بود.بینی و دندان های جلویش کاملا شکسته بود. موقع دفن جسد تمام حاضران به شدت گریه می کردند و از خدا خواستار رسوایی قاتلانش شدند. و می گفتند: براستی کیوان گناهش چی بود که این چنین فجيعانه به قتل رسید؟ آیا مجازات تحصن و اعتراض به دولت احمدی نژاد این چنین است؟

Sunday, April 25, 2010

مهدی کروبی: در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری تظاهرات می‌کنیم

مهدی کروبی یکی از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری از محمود احمدی‌نژاد با عنوان «مصیبتی برای ملت ایران» یاد کرده و ضمن تاکید بر اهمیت ادامه مبارزه با وی اعلام کرده است، معترضان به نتایج انتخابات در نخستین سالگرد انتخابات دست به تظاهرات خواهند زد.

مهدی کروبی، یکی از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران در گفت و گویی با هفته‌نامه آلمانی اشپیگل از ادامه اعتراض‌های خیابانی نسبت به نتایج انتخابات در خرداد ماه خبر داده است.



وی در این گفت و گو که قرار است در شماره هفته‌ آینده اشپیگل در روز دوشنبه منتشر شود، با اشاره به در پیش بودن سالگرد انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه گفته است، معترضان به نتایج انتخابات خواستار صدور مجوز برای برگزاری تظاهرات در این روز شده‌اند.

این در حالی است که مقام‌های جمهوری اسلامی در ماه‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری و گسترش اعتراض‌ها به نتایج آن با وجود درخواست‌های مکرر رهبران معترض تاکنون هیچ گاه با برگزاری تظاهرات معترضان موافقت نکرده و برای آن مجوز صادر نکرده‌اند.

هر چند بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تظاهرات و راهپیمایی بدون حمل اسلحه مجاز است و نیازی به دریافت مجوز هم ندارد.

مهدی کروبی همچنین در بخش دیگری از گفت و گوی خود با هفته‌نامه اشپیگل با اشاره به روند تحولات پس از انتخابات گفته است: « هر چند در ماه‌های اخیر اوضاع در خیابان‌ها آرام شده است، اما نارضایتی در میان مردم بسیار گسترده است.»

وی که به همراه میرحسین موسوی، دیگر نامزد معترض به نتایج انتخابات به عنوان یکی از رهبران جنبش سبز شناخته می‌شود، با اشاره به چشم‌انداز آینده اعتراض‌ها افزوده است: « مردم منتظر یک جرقه هستند.»

آقای مهدی کروبی همچنین یک بار دیگر به تکرار اتهام‌های خود علیه رژیم جمهوری اسلامی در زمینه شکنجه و بدرفتاری با بازداشت‌شدگان پرداخته و با اشاره به این که شماری از بازداشت‌شدگان در اثر شکنجه در زندان جان باخته‌اند، گفته است، که خود وی حداقل از چهار مورد خبر دارد.

مهدی کروبی که برای نخستین بار موضوع تجاوز جنسی به بازداشت‌شدگان رویدادهای پس از انتخابات را برملا کرده بود، با تاکید دوباره به اظهارات خود در این زمینه گفته است، پنج تن از قربانیان و از جمله دو مرد جوان را که مورد تجاوز قرار گرفته بودند، می‌شناسد.

به نوشته هفته‌نامه آلمانی اشپیگل آقای مهدی کروبی با وجود سرکوب شدید معترضان به نتایج انتخابات و تمام فشارهای وارده به خود وی، همچنان بر مواضع خود استوار باقی مانده است.

در حالی که نزدیک به یک سال از انتخابات ریاست جمهوری در ایران می‌گذرد، وی همچنان از پذیرش نتایج آن خودداری می‌ورزد.

مهدی کروبی همچنین از محمود احمدی‌نژاد با عنوان «مصیبتی برای ملت ایران» یاد کرده و افزوده است: «باید با وی مبارزه کرد، البته مبارزه‌ای بدون خشونت ولی با تمام قدرت.»

این نامزد معترض به نتایج انتخابات تاکید کرده است: « باید نشان دهیم که همچنان مبارزه می‌کنیم، البته مبارزه ما با جمهوری اسلامی نیست، بلکه ما برای اجرای قانون اساسی تلاش می‌کنیم که در آن بر آزادی بیان و دمکراسی تصریح شده است.»

مهدی کروبی همچنین در باره احتمال بازداشت خود وی یک بار دیگر گفته است: « آماده پرداخت هرگونه هزینه‌ای هستم.»

سریال جدید صداوسیما برای خرداد ماه؛مصاحبه های فرمایشی علیه جنبش سبز

تحول سبز: تدارک گسترده ای برای سالگرد انتخابات ۲۲ خرداد و آغاز جنبش سبز از سوی حکومت دیده شده است. به گزارش خبرنگار جرس از منابع آگاه، تلویزیون حکومتی برنامه های متعددی برای ساعات پربیننده تدارک دیده است. مهمترین این برنامه ها مجموعه ای از مصاحبه ها با اصلاح طلبان زندانی است

به گزارش جرس ، این برنامه ها از تقطیع ساعتها مصاحبه با زندانیان سیاسی تحت فشار و شکنجه روانی ضبط شده و به هم چسبانیده شده است.

البته در این مصاحبه های تلویزیونی اصلاح طلبان در لباس زندانی نیستند، بلکه در صحنه های بازسازی شده نمایش داده می شوند.

این مصاحبه ها در چند حال ضبط شده اند. برخی در داخل زندان ضبط شده و زندانی کلا توسط بازجو خُرد شده و زندانی زبان بازجوست.

تعداد این قیبل مصاحبه ها به زحمت به تعداد انگشتان یک دست می رسد.

دسته دوم مصاحبه هائی است که داخل زندان ضبط شده اما زندانی در هم شکسته نشده اما تحت فشار حاضر شده علیه هر دو جناح حاکم و معترض انتقاداتی در جلو دوربین برای اطلاع مسئولان نظام مطرح کند.

در این برنامه ها تنها انتقادات مطرح شده علیه معترضان تقطیع شده نمایش داده می شود. دسته سوم از مصاحبه ها در زمان مرخصی و با تهدید زندانی به عدم تمدید مرخصی اخذ شده است.

این مصاحبه ها به قصد تخریب شخصیت اصلاح طلبان و اعتراض سبز مردم ایران در شرائطی غیراخلاقی و غیرقانونی اخذ شده و مطابق موازین شرعی به تصریح مراجع تقلید اخذ و پخش و صدور حکم بر اساس آنها خلاف شرع است.

از سریال مستند مصاحبه های فرمایشی تا کنون سه قسمت تهیه شده و قسمتهای دیگر در دست تهیه است. این سریال که به سفارش دفتر رهبری با تدارکات گسترده ای در دست ساخت است قرار است بعد از تایید از سوی واحد فرهنگی دفتر رهبری در نیمه دوم خرداد از کانال یک تلویزیون حکومتی ایران نمایش داده شود.

امام جمعه ای که زنانی از سراسر دنیا را به لرزه درآورد

مقامات جمهوری اسلامی اگر در هر چیز موفق ظاهر نشده باشند، در طول همه این سالها ثابت کرده اند که توانایی انکارناپذیری در شعله ور کردن کمپین های بین المللی، با گفتن تنها یک جمله یا یک عبارت کوتاه دارند؛ کمپین هایی از سیاسی گرفته تا اجتماعی، علیه خودشان.

این کمپین میتواند گاه با یک جمله تاریخی آیت الله خمینی، در قامت فتوایی برای قتل سلمان رشدی آغاز شود، تا در مقیاسی کلان و جهانی، صدای اعتراض سیاستمداران را از چهار گوشه گیتی در بی اورد.

گاه نقطه آغازینش میتواند یک جمله خلق الساعه رئیس جمهور در دانشگاهی آمریکایی باشد، که بگوید «ما در ایران همجنس باز نداریم»، تا کمپین همجنس گرایان در سراسر جهان را به دنبال داشته باشد.

گاه این موضع گیریها میتواند در قالب گزارشی از بازداشت مجید توکلی محجبه پدیدار شود، تا هزاران مرد را در کمپینی اعتراضی، روسری به سر کند.

یا حتی میتواند در مقیاسهای بزرگتر، کمپینی چهار - پنج ساله را علیه کل کشور به پا کند، که نتیجه اش تحریم و تهدید و تقبیح جهانی باشد، هنگامی که رئیس جمهور، هالوکاست را «دروغ» و «افسانه» میخواند.

با این همه سابقه کمپین سازی، باز هم شاید کمتر کسی باور میکرد که خطبه های نماز جمعه تهران روزی بتواند زنانی را از سرتاسر دنیا، ترغیب به برهنه شدن کند.

آیتالله صدیقی هنگامی که با لحنی دلسوزانه، از تریبون نماز جمعه تهران، درباره ارتباط زلزله و بدحجابی به بانوان هشدار میداد، احتمالاً گمان نمیکرد که «امر به معروف و نهی از منکر» او در ۲۷ فروردین ماه، به جای «تزکیه نفس» و مهار «امیال شهوانی»، دهها هزار زن را از سرتاسر جهان در «دام شیطان» گرفتار کند.

هشدار خطیب نماز جمعه تهران، مبنی بر آنکه «وقتی بانوان بدحجابی میکنند، زنا زیاد میشود،... و زیاد شدن زنا از عوامل وقوع زلزله است»، یکی دو روزی در مطبوعات غربی بازتاب یافت تا دست آخر، پای عدهای از خانمهای عصبانی را به معرکه کشاند؛ زنانی که قبول این نکته که برهنگی هرچند بخش کوچکی از بدنشان میتواند عامل زمین لرزه و کشتار همنوعانشان باشد، برایشان سنگین تمام میشد.

و اینگونه بود که کمپینی تازه شکل گرفت: بوب-کوئیک یا «پستان لرزه».

جن مک کریت، یک دختر ۲۲ ساله آمریکایی با باز کردن صفحهای در فیس بوک، از تمامی زنان دنیا دعوت کرد تا در روز دوشنبه، ششم اردیبهشت، همگی خط سینه خود را عریان کنند، تا شاید «تئوری آیت الله صدیقی، یک بار برای همیشه به بوته آزمایش نهاده شود».

کمپین با استقبالی چشمگیر مواجه شد؛ به نوشته وبلاگ جن مک کریت، تنها در ۲۴ ساعت اول، ۱۴ هزار نفر اعلام آمادگی کردند که در واکنش به حرفهای خطیب نماز جمعه تهران، خط سینه خود را عریان کنند. و این تعداد اکنون با گذشت کمتر از یک هفته، از مرز ۱۲۰ هزار نفر هم گذشته است.

جن در صفحه فیس بوکش، در کنار عکسهایی از بالاتنه های نیمه عریان نوشته است: «پیشنهاد کوچکی دارم؛ صدیقی ادعا میکند که پوشیده نبودن زنان باعث زمین لرزه میشود. اگر اینطور است، ما باید بتوانیم این ادعا را به شکل علمی ثابت کنیم. پس وقت یک پستان لرزه رسیده است.»

او از همه خانمهای عضو کمپینش خواسته است روز دوشنبه تیشرت ها یا تاپ های باز و بدن نما به تن کنند، تا خط سینه شان تا حد امکان به چشم بیاید؛ یا اگر «لباس نامناسب مورد علاقه شان شلوارک های خیلی کوتاه است، آن هم در کمپین پذیرفته است.»

آغاز کننده این کمپین مینویسد: «از همه زنان میخواهم از قدرت ماوراء الطبیعه سینه هاشان استفاده کنند تا تکلیف معلوم شود. اگر همه دست به دست هم دهیم، قاعدتاً براساس حرف صدیقی، باید موفق شویم با عریان شدنمان، زمین لرزهای درست و حسابی به پا کنیم».

اما گذشته از اینکه روز دوشنبه، تئوری آیت الله صدیقی ثابت شود یا نه، یک پرسش همچنان بر جای میماند. اینکه «گناه» نیمه برهنه شدن هزاران زن در تمامی دنیا، که به خاطر گفته های خطیب نماز جمعه تهران صورت میگیرد، بر گردن زنان عریان است، یا بر گردن آیت الله صدیقی که آنها را به صورت غیرمستقیم ترغیب به این کار کرده است؟

و البته یک نکته نیز همچنان برای چندمین بار با اثبات میرسد؛ اینکه توانایی مسئولین جمهوری اسلامی، در به پا کردن کمپین علیه خود، هر مرزی را در می نوردد، حتی مرزهای مذهبی را.

وضعیت جسمانی هنگامه شهیدی در اوین نامناسب است

هنگامه شهیدی، هفته گذشته در بهداری زندان اوین ، بستری بوده است.

به گزارش کلمه، خانواده هنگامه شهیدی ، روزنامه نگاری که به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و اکنون در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد ، روز پنجشنبه به صورت کابینی با این روزنامه نگار ملاقات کردند.

مادر هنگامه شهیدی در گفتگو با کلمه وضعیت جسمی ، دخترش را بد توصیف کرده و گفت: هنگامه اصلا حالش خوب نبود و به من گفت که بیشتر هفته گذشته را در بهداری اوین بوده و مجبور شده مدام به این بهداری مراجعه کند.

مادر این روزنامه نگار به شدت نسبت به وضعیت جسمی و روحی دخترش ابراز نگرانی کرد.

Saturday, April 24, 2010

معاون آموزشی وزارت بهداشت: زنان در رشته طب هوا و فضا پذیرش نمی شوند

معاون آموزشی وزارت بهداشت گفت : رشته طب هوا و فضا که به همت دانشگاه علوم پزشکی ارتش شرایط ایجاد آن فراهم شد در آزمون دستیاری امسال پذیرش دارد .

به گزارش سرویس اجتماعی خبرگزاری زنان ایران ، دکتر محمد علی محققی در نشست مطبوعاتی امروز با بیان اینکه رشته طب هوا و فضا درحال حاضر فقط در دانشگاه علوم پزشکی ارتش ارائه می شود گفت : از این رو این رشته در حال حاضر دانشجوی زن پذیرش نمی کند .

معاون آموزشی وزارت بهداشت در خصوص رشته طب هوا و فضا گفت : این رشته به بررسی سلامت و عوامل تهدید کننده سلامت شاغلین در بخش صنایع هوایی نظامی و کشوری می پردازد .

وی افزود : طب اورژانس نیز 10 سال است که متناسب با نیازهای فوریت پزشکی در کشور ایجاد شده است و متخصصین این شته در سیستم پیش بیمارستانی و اورژانس بیمارستان ها حضور می یابند .

معاون آموزشی وزارت بهداشت با بیان اینکه حضور متخصصین طب اورژانس در بیمارستان ها کیفیت خدمات را بالا می برد گفت : متخصصین این رشته باید به طور دائم در اورژانس حضور داشته باشند و هیچ گاه آن را ترک نکنند .

دکتر محققی با بیان اینکه در یک مدت کوتاه سعی می کنیم نیروی انسانی لازم برای این رشته را تربیت کنیم گفت: با تربیت این نیروها شرایط حضور آن ها در بیمارستانها را فراهم می کنیم تا در هنگام سوانح و حوادث با حضور مناسب خود آن را کنترل کنند .

وی با بیان اینکه تاکنون به شش دانشگاه برای ایجاد رشته طب اورژانس مجوز داده شده است گفت: 11 دانشگاه در عرصه طب اورژانس فعال هستند که شامل دانشگاه علوم پزشکی ارتش، بقیة الله ، علوم پزشکی اهواز ، اصفهان ، شیراز ، مشهد ، تهران ، تبریز ،رشت ، علوم پزشکی ایران و بهشتی می باشد .

با تصويب لايحه حمايت از خانواده مجلس از مردان تنوع طلب حمايت ميكند


شهربانو اماني در گفت وگو با ايلنا:

از نظر روانشناسان مرداني كه بعد از ازدواج باز هم به تنوع طلبي مي پردازند بيمار هستند و بايد به روانشناس مراجعه كنند و مجلس نبايد با تصويب چنين لايحه اي از اين مردان حمايت كند/

مجلس بازهم بايد لايحه راه نگه دارد.

يك نماينده سابق مجلس، معتقد است كه با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي كشور زمان فعلي وقت مناسبي براي بررسي لايحه حمايت از خانواده نيست و مجلسيان نبايد از اين فرصت كه فعالان حقوق زنان نميتوانند اعتراضهاي خود را ابراز كنند براي تصويب لايحه حمايت از خانواده استفاده كنند.

شهربانو اماني در گفت وگو با خبرنگار ايلنا گفت: مجلس نبايد در زمان فعلي كه فعالان اجتماعي و حقوق زنان به دلايل گوناگون از صحنه فعاليت هاي اجتماعي غايب شده اند به تصويب لايحه حمايت از خانواده بپردازد.

او تصريح كرد: با توجه به شرايط سياسي و اقتصادي كشور و دغدغه و نگراني كه مردم از اوضاع مملكت خود دارند مسائل اجتماعي و حقوق زنان در حاشيه قرار گرفته و در چنين شرايطي مجلس نبايد سوء استفاده كند و به تصويب از لايحه حمايت از خانواده بپردازد.

او توضيح داد: لايحه حمايت از خانواده اشكالات جدي حقوقي و مدني دارد و در كشوري مانند ايران كه اهميت فراواني براي كانون خانواده قائل است نبايد چنين لايحه اي با شكل فعلي به تصويب برسد.

اماني گفت: از نظر روانشناسان مرداني كه بعد از تشكيل زندگي مشترك باز هم به تنوع طلبي ميپردازند بيمار هستند و بايد به روانشناس مراجعه كنند و مجلس نبايد با تصويب چنين لايحهاي به حمايت از اين مردان بپردازد.

او پيشنهاد داد مجلس از بررسي لايحه حمايت از خانواده در حال حاضر دست بردارد و اين لايحه را مسكوت بگذارد تا كارشناسان حوزه خانواده و زنان تحقيقات لازم را در رابطه با چگونگي مواد جنجال برانگيز لايحه انجام داده و پيشنهادات مناسب براي اصلاح را ارائه كند.

Thursday, April 22, 2010

آغاز روزه های سیاسی زندانیان در بند ۳۵۰ اوین

درپی انتشار نامه تکان دهنده زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در خصوص تشریح شکنجه ها و رفتارهای غیرقانونی بازجویان با آنها خطاب به مراجع تقلید، فشارها بر این زندانیان به شدت افزایش یافته و شرایط اسارت آنها دشوارتر از پیش گردیده است.

به گزارش ادوارنیوز، طی روزهای اخیر تراکم زندانیان به شدت بالا رفته و در هر اتاق این بند ۳۵ تا ۴۰ زندانی اسکان داده شده اند. همچنین زمان تماس های تلفنی زندانیان نیز کاهش یافته است.

این گزارش می افزاید، ماموران و بازجویان اطلاعات از روز گذشته با حضور در این بند تعدادی از زندانیان را احضار و به بازجویی از آنها پرداخته اند.

این درحالی است که زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین که پیش از این اعلام کرده بودند روزه های سیاسی خود را در اعتراض به اعمال شیوه های غیرقانونی دستگاه های قضایی و امنیتی از اولین روز اردیبهشت آغاز کرده اند

سه سال حبس قطعی برای یک معترض به نتیجه انتخابات

خبرگزاری هرانا - دادگاه تجدید نظر، عذرا سادات قاضی میرسعید را به سه سال حبس تعزیری محکوم کرد.

.به گزارش روز، عذراسادات قاضی میرسعید که روز 30 خرداد در جریان اعتراضات مسالمت آمیز مردمی، در میدان انقلاب بازداشت شده، از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر، تایید شد.



به گفته خانواده قاضی میرسعید، عذرا اکنون در حالی در بند عمومی نسوان زندان اوین زندانی است که چند ماه در بند 2 الف سپاه زیر شکنجه های جسمی و روحی شدیدی قرار داشته است.

این زندانی سیاسی، که به گفته خانواده اش هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته است از سوی نماینده دادستان به "محاربه و افساد فی الارض از طریق تلاش و فعالیت موثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی منافقین و همکاری با این سازمان" متهم شده بود.

عذرا اين اتهامات را به شدت رد کرده و اعلام کرده بود که به دليل شكنجههاي شديد در بازداشتگاه سپاه تن به اعترافات دروغ داده بود.

دانشجويان دانشگاه ايرانشهر در پى قتل يكى از همكلاسيهاى فعال خود دست به اعتصاب زده و كلاسهاى درس را تعطيل كردند


آژانس ايران خبر - ۱۳۸۹/۲/۲دانشجويان دانشگاه ايرانشهر در پى قتل همكلاسي فعال خود به نام كيوان گودرزي دست به اعتصاب زده و كلاسهاى درس را تعطيل كردند. جسد اين دانشجو در حاليكه از ناحيه صورت به شدت آسيب ديده و از بلندى پرتاب شده بود كنار يك دكل مخابراتى در دانشگاه پيدا شد.
كيوان گودرزى، كه پيش از كشته شدن به قتل تهديد شده بود از دانشجويان فعال در اعتراضات دانشجويى بود.
مقامات دانشگاه براى جلوگيرى از اعتراض دانشجويان ابتدا سعى كردند هويت وى را مخفى كنند و او را كارگرى كه به علت برق گرفتگى كشته شده است به دانشجويان معرفى كردند.
كيوان گودرزى شب قبل از آنكه كشته شود با يكى از اقوامش تماس گرفته و در حاليكه به شدت مضطرب بود، به او گفته بود به مرگ تهديد شده است و شايد هرگز او را نبيند.
محمدى نماينده خامنهاى در دانشگاه ايرانشهر تلاش كرد اين قتل را خودكشى قلمداد كند و از گرفتن مراسم توسط دانشجويان جلوگيرى كند ولى سهشنبه شب دختران دانشجوى اين دانشگاه بهرغم هشدارهاى مقامات دانشگاه براى جلوگيرى از برپايى مراسم سوگوارى در محل قتل او تجمع كردند و با روشن كردن شمع ياد او را گرامى داشتند.

نوری زاد خطاب به آیت الله خامنه ای: شما امروز رهبر کدام مردمید؟

محمد نوری زاد؛ روزنامه نگار سابق روزنامه کیهان که برای نامه نوشتن به رهبر جمهوری اسلامی، هم اکنون در زندان به سر می برد، در نامه ای سر گشاده به آیت الله خامنه ای، به وی هشدار داده است که بر کشوری رهبری می کند «که مردمش از دست رفته است.»

در این چهارمین نامه سر گشاده، محمد نوری زاد، خطاب به آیت الله خامنه ای می گوید: «ما و شما؛ مردم خویش را از دست داده ایم. اگر سکوت و آرامشی در آنان می بینید، به ضرب زور و اسلحه است.»

محمد نوری زاد، در فروردین ماه امسال توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام توهین مقامات جمهوری اسلامی و تبلیغ علیه نظام ، به سه سال و نيم زندان و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.

این روزنامه نگار پس از برگزاری نخستین نماز جمعه پس از انتخابات که در آن آیت الله خامنه ای به معترضان هشدار داد که مسئول هر گونه خون ریزی خودشان هستند، به وی چنین نوشت: «چگونه است که علی- دوستان امروز ما، از شنیدن خبر کشته شدن مردم، بله، مردم، به دست عوامل حکومت، مرگ را از خدا تقاضا نمی کنند ؟...، درنماز جمعه همین هفته گذشته، دیدیم که سخنان شما، نگران رفتار بخشی از مردم، بله : مردم است .... سابقا ما برای دشمن خط و نشان می کشیدیم. حالا کارمان بجایی رسیده است که باید برای بخشی از مردم خودمان خط و نشان بکشیم.»

محمد نوری زاد در آن نامه نخستین، آیت الله خامنه ای را مسئول خون های ریخته شده، دانسته و تصریح کرده بود: «اگر نمی رنجید، باید بگویم که حضرت شما در مقام فرماندهی کل قوا، درحوادث بعد از انتخابات، با مردم خود، خوب رفتار نکردید. ماموران شما، به سمت مردم تیراندازی کردند و آنان را کشتند و زدند و اموالشان را سوختند وتخریب کردند. متاسفانه سهم شما در این حوادث، قابل اغماض نیست.»

اکنون محمد نوری زاد که از بند ۲۰ زندان اوین نامه تازه ای نوشته است، در آن، به رهبر جمهوری اسلامی می گوید: «این روزها، نزدیک به چهار ماه است که به خاطر نگارش نامه به حضرت عالی در زندانم. شصت و هشت روز از این مدت را در زندان انفرادی به سر برده ام. توسط بازجوهای خود، مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفته ام. در همه این احوال، از جناب عالی، به عنوان رهبری فهیم و آگاه اسم برده ام.»

در ادامه این نامه، با اشاره به ملاقات رهبران اصلاح طلب با خانواده خود می افزاید: «در این ماه های زندان، از آن چه در بیرون گذشت، بی خبر بودم، اما در دیدار کوتاهی که فقط یک بار، گذرا، با خانواده خویش داشته ام، دانستم که در غیاب من، آقای مهندس موسوی و حجج الاسلام خاتمی و کروبی با خانواده من دیدار کرده اند. نمی دانم چرا، اما بسیار دوست می داشتم، خود شما نیز با آن بزرگواری که از شما سراغ دارم، به دیدار خانواده ام قدم رنجه می فرمودید.»

محمد نوری زاد در ادامه، با اشاره به روزهایی که در دفاع از آیت الله خامنه ای قلم زده و فعالیت می کرد، می نویسد: «رهبر گرامی، چشم انتظاری خانواده من، برای تماشای جمال مبارک شما و رویت نماینده شما، به جایی نرسید. لابد، در این گردونه، آدم ها، تاریخ مصرف دارند که اگر به سر رسیدند، مثل دستمال آلوده، باید به دور انداخته شوند. اما گرایش من و امثال من به شما، گرایش به شخص خامنه ای نبوده و نیست.»

وی در ادامه، با اشاره به تلاش های بی ثمر خود برای ملاقات با آیت الله خامنه ای جهت شرح اوضاع کشور می نویسد: « اکنون اما چرا از زندان برای شما نامه می نویسم؟ برای این که هنوز نا باورانه، به شما، آری به شخص شما، امید بسته ام. باورم بر این است که شما، مگر برای این انشقاق بزرگ مردمان، چاره ای بیندیشید. شما، امروز رهبر کدام مردمید؟ من مردم فراوانی برای شما نمی بینم. رهبری، آن هم بر حداقل مردم که غرور آفرین نیست.»

محمد نوری زاد، با بیان این که «مبادا من و شما را ازدحام مردمی که به استقبال یک مسئول و یا خود جناب عالی می آیند، بفریبد، تصریح می کند: «شما اگر به دیگر افراد مشهور هم اجازه سخنرانی و حضور در کشورتان بدهید، غوغای مردمان ما فزونی خواهد گرفت. اجتماع فراوان این مردم، هیچ گاه قابل استناد نبوده و نیست.»

محمد نوری زاد، موقعیت رهبری آیت الله خامنه ای را از درون زندان، چنین ترسیم می کند: «امروز شما بر کشوری رهبری می کنید که مردمش از دست رفته است. کشوری که در گردونه چه کنم های بسیاری گرفتار است. کشوری که اتحاد و یک پارچگیش، به دست خود شما و اطرافیان شما، به حاشیه رفته است و نگرشی قلیل و تنگ به میدان آمده.»

محمد نوری زاد می افزاید: «نمی دانم، امسال را سال چه نامیده اید. شنیده ام که به کوشش و تلاش در آن اشاره شده است. این نامگذاری، نشان می دهد که بعضاً مشاوران شما، افراد صادق و کار آمدی نیستند. من و همه، آن جا به شما آفرین می گفتیم که امسال را سال آشتی ملی می نامیدید و خود برای این پیوند مبارک اما دشوار و سخت، پیش قدم می شدید.»

محمد نوری زاد با این هشدار که«جامعه ما، در جوار یک انفجار بزرگ است» جامعه ایران را به «دیگ جوشانی» تشبیه کرده «که به بخاطر آزار از خروج پر سر و صدای بخار آن، چوب کبریتی در سوپاپ آن فرو کرده ایم.»

این روزنامه نگار در ادامه می نویسد: «با همه اطمینانی که سابقاً در جانب داری از شما می نوشتم، اکنون نیز در جانبداری از شما می نویسم: ما، به روزهای پایانی فرصت آزمون خویش رسیده ایم.»

محمد نوری زاد خطاب به آیت الله خامنه ای می گوید: «ما و شما؛ مردم خویش را از دست داده ایم. اگر سکوت و آرامشی در آنان می بینید، به ضرب زور و اسلحه است.»

این نویسنده و فیلم ساز برای تایید مدعای خود، رهبر جمهوری اسلامی را به یک آزمون فرضی دعوت کرده و می "نویسد: «اگر باور ندارید، به یک آزمون خیالی تن در دهید. به دو کشور ایران و مثلاً "سوئد" یا "کانادا" یا حتی "مالزی اعلام می کنیم که مردم این دو کشور، یک روز، فقط یک روز پلیس و بسیج و اسلحه ای بر سر نخواهند داشت و آزادند که هر چه می خواهند انجام دهند. فقط طی یک روز. تصور می کنید در پایان این یک روز، کشور ما و شما چگونه خواهد بود؟ و کشورهای دیگر چطور؟ قصد من از این مقایسه، مجیز گویی از غرب یا سایر کشورها نیست. بلکه می خواهم به شکنندگی آرامش و سکوت دروغین جامعه خویش اشاره کنم.»

محمد نوری زاد، در ادامه، رهبر جمهوری اسلامی را به دلیل کسانی که به گرد خود جمع کرده، مورد انتقاد قرار داده و تصریح می کند: « دوستانی هم چون آقای شریعتمداری کیهان که اطمینان دارم ،آن گاه که همه از اطراف شما پراکنده شدند و شما و او در یک جزیره تنهایی تنها ماندید، او در جانب داری غلیظ از شما، به مخالفت با خود شما، برخواهد خواست.»

وی در پایان، آیت الله خامنه ای را به تغییر رویه دعوت کرده و می گوید: «شما در این روزهای پایانی آزمون الهی اید و با شجاعت تمام، شجاعتی که من شخصاً در شما باور دارم، امسال را سال آشتی ملی اعلام کنید و از ملامت هر ملامت گری نهراسید. که خدا شما و ما را کفایت می کند. خدایی که دست خود و دست مردم را در دست شما می نهد.»

Wednesday, April 21, 2010

آیت الله صانعی: در دروغ گویی و خیانت بی پروا و بی تقوا شده اند

حضرت آیت الله العظمی صانعی در دیدار اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران(پردیس کرج) با معظم له اظهار داشتند: «متأسفانه امروز عده ای اسلام را برای زندگی شخصی خودشان، برای پست و ریاستشان و برای مقاصدشان می خواهند و دین را در خدمت خودشان گرفته اند به جای این که به دین خدمت کنند.»

این مرجع عالی قدر افزودند: «من چند سال قبل هم هشدار دادم که خطر دروغ گویی جدی است. اما امروز این معضل به آن جا رسیده که برخی افراد آن چنان در دروغ گویی بی پروا و بی تقوا شده اند که دروغ و خیانت بودن آن را همگان می دانند و می فهمند، و تا امکان دروغ گویی باشد اصلا راست نمی گویند. این مسائل جای تأسف دارد، برای ما و شما جای تأسف دارد برای کسی که شهید داده و برای حفظ نظام و انقلاب فداکاری کرده، جای تأسف دارد و البته برای کسانی که اسلام و دین و سعادت مردم برایشان مطرح نیست قضیه روشن است.»

ایشان افزودند: « متأسفانه امروز در این مملکت کار به جایی رسیده است که خیلی راحت به بزرگان انقلاب و حتی بیت امام اهانت می شود و کسی هم مانع نمی شود.»

این مرجع عالی قدر در بخش دیگری از سخنان خویش به دانشجویان فرمودند: «تا می توانید تبلیغ کنید که اسلام عالی ترین دین است، فرهنگی را که به آن معتقدید، یعنی فرهنگ اسلام، جمهوری اسلامی و قانون اساسی ای که مردم به آن رأی دادند ترویج و تبلیغ کنید و از آن دفاع کنید، نه قانون اساسی ای که بعضی از آقایان تفسیر کرده اند اما در این راه باید توجه داشت که هزینه ها را کم کنید و نباید فضا و شرائط به گونه ای شود که ظالمان تصور کنند ظلم یک امر شایسته شده است و آن ها توانسته اند مظلوم را سر جای خود بنشانند.»

ایشان در ادامه با بیان اینکه عده ای با طرح برخی مسائل در سطح جامعه درصددند که برای سلب مسئولیتشان در رابطه با انجام وظایف قانونی بگویند با دعا خواندن مشکلات حل می شود فرمودند: «دعا یعنی خواستن از خداوند، و خواستن منحصر به لفظ نمی باشد بلکه دعا یعنی خواستن با علم و عمل و سعی و تلاش؛ پس در حقیقت دعا سبب علم و تلاش و عمل است و باید علاوه بر خواندن ادعیه در حل مشکلات سعی و کوشش نمود.»

ایشان در پایان با اظهار تأسف از بگیر و ببندها و صدور برخی احکام قضایی برای متهمان حوادث پس از انتخابات فرمودند: «درکنار پیشرفت های حیرت آور دنیا، ما امروز می خواهیم مسائل را با زندانی کردن دانشگاهیان، فرهیختگان، ارباب جرائد، افراد عادی و…، اخراج اساتید ودانشجویان، بستن روزنامه ها، ممنوع الخروج نمودن افراد و بی مهری به فرزندان امام و انقلاب حل نماییم، اگر اینها ضد انقلابند و زندانها از این ها پر شده، پس انقلابی کیست؟ رجال این مملکت را ضد انقلاب معرفی کردن و آن ها را زندانی نمودن قطعاً کارها را درست نمی کند و مشکلات را رفع نمی نماید، بلکه مسائل و مشکلات را پیچیده تر می کند.»

شایان ذکر است که در ابتدای این دیدار، یکی از دانشجویان به نمایندگی از جمع به بیان دغدغه های موجود در فضای عمومی دانشگاه ها به شرح ذیل پرداخت:

۱- خطر دین گریزی در میان دانشجویان پس از حوادث انتخابات دهم ریاست جمهوری با توجه به برخی عملکردها؛

۲- برخورد امنیتی با دانشجویان و اساتید؛

۳- ترویج فضای تهمت، دروغ و تخریب خصوصاً نسبت به یاران امام و انقلاب؛

۴- سهل انگاری مسئولین قضایی در برخورد با عوامل حادثه کوی دانشگاه و کهریزک.

انتقال مجید توکلی به بند عمومی پس از ۱۲۵ روز انفرادی

مجید توکلی دانشجوی دربند پلی تکنیک ظهر امروز پس از ۱۲۵ روز انفرادی به اندرزگاه ۷ زندان اوین منتقل شد.

به گزارش دانشجونیوز، مجید توکلی عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر که از سوی دادگاه انقلاب به هشت سال و شش ماه حبس تعزیری، ۵ سال محرومیت از تحصیل و ۵ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است، طی مدت سه ماه پس از صدور حکم، به صورت غیرقانونی در سلول انفرادی زندانی و از کلیه حقوق یک زندانی نیز محروم بود.

این انتقال پس ملاقات روز گذشته دکتر علیزاده طباطبایی وکیل مجید توکلی با قاضی صلواتی انجام شده است. قاضی صلواتی با انتقال مجید توکلی به بند عمومی موافقت کرده و وی سپس به اندرزگاه ۷ زندان اوین منتقل شده است.

طی بیش از ۴ ماه از بازداشت، مجید توکلی ضمن حبس در سلول انفرادی به هیچ گونه وسیله ارتباط عمومی و هیچ نشریه و یا روزنامه ای دسترسی نداشته و از در اختیار داشتن قلم، کاغذ و کتاب نیز محروم بوده است.

این عضو انجمن اسلامی پلی تکنیک پیش از این نیز طی سالهای گذشته، ۲ بار بازداشت و زندانی شده است. مجید توکلی در سال ۸۶ نزدیک به یک سال و نیم را در حبس به سر برد. وی در بهمن سال ۸۷ نیز به هنگام شرکت در مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان بازداشت شده و بیش از ۴ ماه در بازداشت بود.

مجید توکلی برای سومین بار در آذر ماه گذشته و پس از سخنرانی در مراسم روز دانشجو در دانشگاه امیرکبیر بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

وی تمام این مدت را در انفرادی به سر برد و به وی اجازه تماس تلفنی با مادر سالخورده اش نیز داده نشد.

مهدی هاشمی: به فکر روزی باشید که صبرم به پایان برسد و افشاگری کنم

جرس:مهدی هاشمی‌رفسنجانی در واکنش به تشدید حملات و صدور حکم جلب ، بیانیه‌ای صادر کرد و هشدار داد که عقبه این سناریو سازی ها را می داند و باید آنان از روزی بترسند که او صبرش تمام شده و افشاگری کند.




مهدی هاشمی با صدور بیانیه ای به دفاع از خود در برابر تهاجمات اخیر پرداخته است .

به گزارش سایت دی پرس در بیانیه مهدی هاشمی آمده است:

توجه داشته باشید همه این مسائل در شرایطی بیان می‌شود که نه حکمی از طرف دادگاهی صادر شد و نه توضیحی از طرف من ارائه و این همه نشان از تلاش خطرناک همان جریان خاص برای فشار بر قوه‌قضائیه است که می‌خواهند از دستگاه عدالت‌محور و مجری عدالت، در جهت مطامع و اغراض ناعادلانه سیاسی خویش استفاده نمایند و جالب‌تر اینکه همه این اقدامات را در راستای تقویت نظام مقدس جمهوری اسلامی و جایگاه مقام والای ولایت فقیه می‌دانند.

تأثرانگیز این است که این جریان هنگام گرفتار شدن به رسوایی‌های مکرر فساد اداری و اقتصادی و سیاسی، موج‌آفرینی می‌کند. انتظار بحق اینجانب از دستگاه قضایی این است که اجازه ندهد غوغاسالاری‌ها اعتبار قضاوت را مخدوش کند و نیز به فکر روزی هم باشند که صبر اینجانب به سرآید و مطالبی را که از عقبه این سناریوسازی‌ها می‌دانم و مایل نیستم برملا شود، برملا گردد.

مهدی هاشمی در خاتمه تصریح کرده :اینجانب برای چندمین بار اعلام می‌نمایم که حاضر به رسیدگی به اتهامات در دادگاه صالحه هستم و انتظار دارم به شکایات من از جمله از کسانی که در این مدت از همه ابزار برای ترور شخصیت من و خانواده‌ام استفاده کرده‌اند، رسیدگی شود تا سیه‌روی شود هر که در اوغش باشد.

کشته شدن کیوان گودرزی، دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه ایرانشهر از فعالان ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی

کیوان گودرزی، دانشجوی ورودی 1385 رشته ریاضی اهل گیلانغرب (از توابع استان کرمانشاه) دانشگاه ایرانشهر امروز، دوشنبه 29 فروردین 1389، به قتل رسید. جسد دانشجوی مزبور امروز در کنار دکل مخابراتی پشت آشپزخانه دانشگاه پیدا شد. او از فعالان ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بوده و فعلا علت مرگ وی به روشنی مشخص نیست. مسئولین دروغ پرداز دانشگاه همچون استاد موذنی سعی کرده اند که در ابتدا وانمود کنند که کارگری به علت برق گرفتگی فوت شده ولی دانشجویان متوجه شده اند که مقتول یکی از همکلاسی های آنها است. بنا به گفته شاهدان عینی صورت مقتول به شدت آسیب دیده بوده است. مسئولین دانشگاه تلویحا عنوان کرده اند که علت مرگ خودکشی بوده اما هنوز رسما اعلام نشده است و با توجه به شواهد هم منطقی به نظر نمی رسد.

دانشجویان روز سه شنبه را در اعتصاب به سر برده و به کلاس های درس نرفتند. شایان ذکر است که آخوند محمدی، نماینده رهبر در دانشگاه به این بهانه که گرفتن مراسم ختم برای کسی که خودکشی کرده درست نیست از برگزاری این مراسم کاملا قانونی و شرعی جلوگیری نموده است. این آخوند کرمانی سوابق بدی در این زمینه دارد و پیشتر نیز بارها بر علیه دانشجویان اقداماتی را صورت داده است.
سه شنبه شب دختران دانشجو، شیرزنان ایرانی، علی رغم هشدارهای مسئولان دانشگاه مبنی بر عدم برپایی مراسم سوگواری اقدام به نصب پارچه های سیاه در خوابگاه نموده و همچنین در محل قتل او تجمع کرده و شمع روشن نمودند. عده ای نیز توسط گوشی های موبایل اقدام به پخش قران نموده و به سوگواری پرداختند.
در همین رابطه، برادر آن مرحوم در حال حاضر در دانشگاه به سر می برند و دیشب اجازه یافتند تا با پسران دانشجو دیدار نمایند اما ایشان که مشخص بود تحت فشارهای شدید قرار دارند تا اوضاع را آرام نمایند به دانشجویان گفته اند که علت مرگ طبیعی بوده است! وی از دانشجویان درخواست نموده که به حصن خود پایان دهند و اعلام نموده که برادرش مقصر بوده و نباید زیاده روی می کرده است! اکنون سوال این است که ایشان در چه چیزی زیاده روی کرده بودند و آیا با وجود چنین واکنش هایی احتمال سیاسی بودن این پرونده پر رنگ تر نمی گردد؟
همچنین یکی از دوستان با نام "اکبر" این مطلب رو در بخش نظرات بیان کردن که من عین مطلب رو اینجا کپی می کنم. قضاوت با شما است. "کیوان گودرزی دانشجوی کارشناسی ریاضیات ورودی سال 85 دانشگاه ایرانشهر فرزند مرحوم عباس گودرزی و نام مادرش تهمینه میباشد متولد گیلانغرب خیابان شهید جهانبخش حسنی یکی از طرفداران جنبش سبز و عضو انجمن اسلامی دانشگاه ایرانشهر که ساعت ۲۱ روز یک شنبه به قتل رسید همسایه ماست. شب قبل از کشته شدن زنگ میزنه به خونه پسر عموش و میگه من و تهدید به مرگ کردن احتمالا من و بکشند و شاید هرگز من و نبینید و فرصت حرف زدن هم ندارم.چند دقیقه بعد به دامادشون به اسم شاپور زنگ میزنه و میگه کار خیلی مهمی باهات دارم .شاپور هرچی ازش میپرسه چی شده چرا ناراحاتی ؟چرا اینجوری حرف میزنی ؟جوابی نمیده و در حالی که با استرس فراوان که ناشی ازترس و دلهره و تهدید بوده میگه 20 دقیقه دیگه خودم بهتون زنگ میزنم و از ان لحظه به بعد هرگز گوشیش و جواب نمیده و دادشش به اسم بهمن گودرزی که مسول حسابداری اموزش پرورش گیلانغرب است متوجه اهمیت قضیه میشه و فورا راه میوفته به سمت ایرانشهر که ساعت 19 روز دوشنبه میرسه اونجا و با جسد برادرش که به شدت از ناحیه صورت اسیب دیده و از بلندی پرت شده بود مواجه میشه.نامبرده از خانواده های شدیدا ضعیف و تحت پوشش کمیته امام میباشد که عضو انجمن اسلامی دانشگاه ایرانشهر هم بوده."

سایت رسمی دانشجویان دانشگاه ایرانشهر

Saturday, April 17, 2010

«زنا احتمال زلزله تهران را افزایش می‌دهد»

امام جمعه موقت تهران امروز با اشاره به احتمال وقوع زلزله در تهران گفت «بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند باعث گسترش زنا در جامعه می‌شوند که این باعث افزایش زلزله است.»

به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، حجت‌الاسلام کاظم صدیقی کم شدن گناهان را برای جلوگیری از بلایای طبیعی ضروری دانست.

وی افزود:
«بسیاری از بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند اهل نذر و نیاز، اهل پهن کردن سفره حضرت ابوالفضل، سفره حضرت رقیه و این‌ها هستند ولی باعث لغزش دل‌های جوانان و آلودگی دامن آن‌ها و گسترش زنا در جامعه می‌شوند که باعث افزایش زلزله‌است.»


کاظم صدیقی خطیب موقت نماز جمعه تهران

خطیب نماز جمعه این هفته تهران با اشاره به سخنان اخیر محمود احمدی‌نژاد مبنی بر احتمال وقوع زمین‌لرزه در تهران اظهار کرد:
«چه کنیم که زیر آوارها نمانیم؟ چه کنیم که گرانی‌ها ما را از پا در نیاورد؟ چه کنیم که بی‌اعتمادی‌ها زندگی ما را متلاشی نکند؟ چه کنیم که اضطراب‌ها، افسردگی‌ها و بیماری‌های روحی‌مان را کم کنیم؟ هیچ راهی جز این‌که در پناه دین زندگی کنیم و با فرمول‌های اخلاقی اسلام خود را تطبیق دهیم نداریم.»

محمود احمدی‌نژاد، هفدهم فروردین ماه گفته بود شرایط طبیعی نشان می‌دهد وقوع زمین‌لرزه در تهران «قطعی» است، اما نمی‌توان زمان دقیق آن را مشخص کرد. وی در این رابطه و به خاطر مسائل دیگر، خواستار خروج ۵ میلیون نفر از شهر تهران شده‌است.

خطیب جمعه تهران: یکی از اولیای الهی به من فرمودند به مردم بگویید که توبه عمومی کنند؛ چراکه بلاها تهدید می‌کند. پس پرده را جدی بگیرید.

بر پایه بررسی آماری و زمین‌لرزه‌هایی که پیش از این در ناحیه ری و تهران ثبت شده، به طور میانگین هر ۱۵۸ سال، زمین‌لرزه‌ای ویرانگر در این ناحیه رخ داده‌است.
آخرین زلزله مرگبار در تهران، ۱۷۲ سال پیش اتفاق افتاد. استان تهران در حال حاضر بیش از ۱۳ میلیون جمعیت دارد.

کاظم صدیقی: بسیاری از بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند اهل نذر و نیاز، اهل پهن کردن سفره حضرت ابوالفضل، سفره حضرت رقیه و این‌ها هستند

خطیب جمعه تهران در ادامه سخنانش افزود: یکی از اولیای الهی به من فرمودند به مردم بگویید که توبه عمومی کنند؛ چراکه بلاها تهدید می‌کند. پس پرده را جدی بگیرید. آن زلزله سیاسی که پیش آمد عکس‌العمل برخی عمل‌ها بود و حالا اگر زلزله طبیعی هم در شهری مثل تهران پیش بیاید هیچ‌کس حریف این بلاها نیست بلکه فقط قدرت خداست، فقط قدرت خداست، فقط قدرت خداست. پس خدا را ناراضی نکنیم.

کاظم صدیقی در ادامه، دین را با علم، توسعه و پیشرفت سازگار دانست و «وجود دانشمندان ولایی و مومن در ایران» را گواه این امر توصیف کرد.

خطیب جمعه تهران هم‌چنین بار دیگر سخنان آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی را «از منشأ ملکوتی» دانست.

Friday, April 16, 2010

دارنده‌ی مدال طلای المپیاد ادبی همچنان در انفرادی

با گذشت یک ماه از بازداشت عبدالله یوسف‌زادگان و علی‌رغم وعده‌های مسئولین پرونده مبنی بر پذیرش وثیقه برای آزادی وی، او هم‌چنان در بازداشت و سلول انفرادی به سر می‌برد.

بر اساس اخبار رسیده به کلمه مسئولین پرونده‌، هفته‌ی پیش به خانواده‌ی یوسف‌زادگان قول آزادی او با وثیقه را داده بودند و به همین دلیل یکی از بستگان وی اوایل هفته‌ی گذشته برای گذاشتن وثیقه راهی مشهد شده بود، اما مسئولین پرونده از پذیرش وثیقه خودداری کرده و گفته‌اند که بازجویی‌ها هم‌چنان ادامه دارد و تبدیل قرار صورت نگرفته است.

گفتنی است پیش از این، بیش از ۱۸۰ نفر از دارندگان مدال‌های المپیادهای کشوری و جهانی و دانشجویان رشته‌های علوم انسانی دانشگاه‌های کشور، و نیز جمعی از فارغ‌التحصیلان مدارس فرهنگ، آزادی و پی‌گیری وضعیت این دانشجوی نخبه را از آیت‌الله لاریجانی، رئیس قوه‌ی قضائیه، خواستار شده بودند.

عبدالله یوسف‌زادگان، دارنده‌ی مدال طلای المپیاد ادبی و دانشجوی برتر رشته‌ی حقوق، صبح روز ۲۵ اسفند در منزل‌اش در تهران دستگیر و به بازداشتگاهی در مشهد منتقل شد. هنوز از علت انتقال او به زندان مشهد اطلاعی در دست نیست.

Thursday, April 15, 2010

وضعیت نامساعد روحی و جسمی محبوبه کرمی

حبوبه کرمی، فعال حقوق بشر و زنان و از همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در شرایط روحی و جسمی نامناسبی در بند 2 الف نگهداری می شود.

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، خانم محبوبه کرمی از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و فعال حقوق زنان که درپی سناریو سازی دستگاه امنیتی برای فعالان حقوق بشر در تاریخ 11 اسفند ماه سال گذشته توسط اطلاعات سپاه بازداشت و به بند 2 الف منتقل شده است، به دلیل ابتلا به بیماری آنفولانزا و عدم رسیدگی پزشکی در وضعیت جسمی نا مساعدی بسر می برد.

نامبرده هم چنین به دلیل سوگ مادرش و شرایط جسمی حاد پدرش تحت فشار روحی شدیدی قرار دارد و بازجویان پرونده برای تحت فشار قرار دادن او جهت انجام اعترافات تلویزیونی، تهدید به تمدید بازداشت وی کردند.

این در حالی است که قرار بازداشت خانم محبوبه کرمی در تاریخ 11 اردیبهشت ماه به پایان می رسد و می بایست به دلیل اتمام بازجویی ها جهت تعیین قرار وثیقه به دادگاه انقلاب منتقل شود.

شایان ذکر است وی هم اکنون به همراه درسا سبحانی در یک سلول دو نفره نگهداری می شود.

از سفرسیدمحمد خاتمی به ژاپن جلوگیری شد

از سفر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی، رئیسجمهوری سابق کشورمان به ژاپن جلوگیری به عمل آمده است.

یک منبع مطلع با اعلام این خبر به خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، گفت:«قرار بود امشب سیدمحمد خاتمی برای شركت در اجلاس سالانه شورای تعامل در زمینه خلع سلاح هستهای عازم هیروشیمای ژاپن شود.»

در این نشست علاوه بر بررسی ابعاد فاجعه آمیز حمله اتمی آمریكا به هیروشیمای ژاپن، ضرورت نابودی تمامی سلاحهای هستهای و چگونگی همكاری جهانی در این زمینه مورد بحث و تبادل نظر قرار میگیرد.

به گزارش پارلماننیوز، در حالی از سفر سیدمحمد خاتمی که با طرح ایده گفتگوی تمدنها و استقبال وسیع جهانی از این ایده، اعتباری دوچندان برای جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالملل حاصل شد، جلوگیری به عمل آمده است که پیش از این برخی رسانههای خاص با فشار و جوسازی تلاش زائدالوصفی را با انتشار اخبار دروغین برای جلوگیری از خروج خاتمی برای دفاع از جمهوری اسلامی ایران در عرصههای بینالمللی به عمل آوردند.

این رسانهها از یک سو مدعی جلوگیری از خروج سیدمحمد خاتمی از کشور شده بودند که اساسا خاتمی در آن زمان قصد خروج از کشور را نداشت و خبر ممنوعالخروج بودن او تکذیب شد و از سوی دیگر در روزهای آغازین سال در حالی که صدها فعال سیاسی و اجتماعی اصلاحطلب به دیدار نوروزی با رئیسجمهور سابق کشورمان رفته بودند، مدعی سفر خاتمی به یک کشور خارجی شدند و تاکید کردند که زمان برگشت او نامعلوم است و بدین ترتیب این جوسازیهای رسانهای برای جلوگیری رئیسجمهوری سابق کشورمان به نتیجه رسید.

حکم اعدام برای یکی از زنان بازداشت شده روز عاشورا

جرس: مطهره بهرامی یکی از بازداشت شدگان روز عاشورا به اعدام محکوم شده است.

وی که در بند ۲۰۹ زندان اوین مدتی با زندانیان بهایی و سپس روزنامه نگاران زندانی هم سلول بوده اکنون در بند نسوان زندان اوین به سر می برد.

به گزارش سایت «تا آزادی زندانیان سبز» مطهره بهرامی که روز عاشورا به اتفاق همسر ، پسر، دوستِ پسرش و همچنین دوستِ همسرش بازداشت شده بود، با اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به اعدام محکوم شده است.

پرونده او در مرحله تجدید نظر است. محسن دانشور و مهدی دانشور ، همسر و پسر مطهره بهرامی هستند که به همراه او بازداشت شده اند. همچنین ریحانه حاج ابراهیم بازداشتی دیگری است که به اتفاق مطهره بهرامی بازداشت شده است.

Wednesday, April 14, 2010

دو تن از اساتید دانشگاه علم و صنعت هم اخراج شدند

کلمه:پیشتر زمزمه های اخراج دو نفر از اساتید دانشگاه علم و صنعت شنیده می شد که ارسال حکم کتبی اخراج، این شایعات را به واقعیت تبدیل کرد.


به گزارش خبرنگار کلمه، دو تن از اساتید دانشکده ی مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت هفته ی پیش با حکم کتبی از دانشگاه اخراج شدند .

یکی از این اساتید سیّد علی اصغر بهشتی شیرازی (پسر عموی علیرضا بهشتی) از اساتید باسابقه و مجرّب مخابرات دانشگاه علم و صنعت و دیگری محمّد شهری از اساتید سابق دانشکده ی برق که در پژوهشکده ی برق مشغول به فعّالیّت بود، هستند.

همچنین پرفسور تورج محمّدی رئیس دانشکده ی مهندسی شیمی نیز در اواخر سال گذشته پس از فشارهای وارده از سوی دانشگاه و در اعتراض به سیاست های دانشگاه در قبال دانشجویان از سمت خود استعفا داد.

لازم به ذکر است همه ی این اساتید از امضاء کنندگان نامه ی اعتراضی و در حمایت از دانشجویان پس از صدور احکام سنگین و بی سابقۀ انضباطی بودند .آنها به ورود لباس شخصی ها و ضرب و شتم دانشجویان در ۸ دی در دانشگاه علم و صنعت به شدّت اعتراض کردند.

فعلاً تمامی این اساتید سکوت اختیار نموده و با دانشجویان در مورد این مسائل صحبت نمی کنند. به نظر می رسد پروژۀ اخراج اساتید در دانشگاه علم و صنعت شروع شده است.

در کهريزک زندانيان تشنه و زحمی را مجبور به ليسيدن زمين ميکردند مرتضوی به قاضی : به پسرم در مدرسه میگویند پسر قاتل آمد

جنبش راه سبز (جرس) ، راوی سبز : عصر روز یکشنبه هفته دوم فروردین با فرشته قرار گذاشتیم به منزل آقای جوادی فر استاد دانشگاه وپدر شهید، امیر جوادی فر از کشته شدگان کهریزک برویم. از زمین و زمان باران میبارید انگار آسمان هم با این پدر دردمند هم سوگواری میکرد.

مثل همیشه آقای جوادی فر با روی گشاده پذیرای ما بود ، بعد از احوالپرسی و تبریک سال نو ، خیلی دلم میخواست در مورد دادگاه متهمان کهریزک بپرسم . این جور مواقع خیلی سخت است. چگونه بپرسم تا برای پدری که پسر عزیزش را با اعتماد کامل تحویل نیروی انتظامی داده است وسه روز بعد جنازه له شده او را تحویل گرفته است ، توضیح سخت و رنج آوری نباشد!

بخاطر می آورم که آقای جوادی فر را در مراسم چهلم امیر ملاقات کردم . که ایشان با بغضی در گلو از تکرار هزارمین باره آنچه بر سر امیرش آمده ،( یکی از مسئولینی که از ایشان خواسته اند ماجرای امیر را بازگو کنند،) با ناراحتی گفته اند:

آقا یه نوار بذارین تا من این را برایتان توضیح دهم و شما آنرا داشته باشید، هر بار که آنرا برای هر مسئولی تکرار میکنم با بیانش درد همه عالم در دلم جمع میگردد. بنده خدا ناراحتی قلبی دارند . همچنین میگفتند که در سال جاری از دانشگاه تقاضا کرده اند برای دانشجویان دوره لیسانس که جوانتر هستند کلاس نگذارند، چرا آقای جوادی فر در چهره پسران جوان چهره امیر را میدیده است وتحمل نداشته اند.

به هنگام عید دیدنی هم لبخندی بر لب داشت که یه جوری دلتنگ کننده بود ، این درست است که میگویند دیدن لبخند آنهایی که رنج میکشند از اشک هایشان درد ناکتر است.

آقای جوادی در پاسخ به سوال ما در مورد چگونگی برگذاری دادگاه گفتند: قاضی دادگاه فرد منصفی بوده است ، و در ابتدا هیچ یک از متهمان اتهامات را نپذریفته اند ، واینکه زندانیان آزاد شده کهریزک در مقابل بازجویان وسایر افراد آنها را به نام خطاب کرده و آثار برجای مانده از شکنجه و ضرب وشتم خود را به آنها نشان میداده اند که آقای محترم آیا شما با باتوم بر کتف من نکوبیدی؟ آیا شما ها مارا مجبور نکردید برای دریافت ذره ای آب مسافت سیصد متری را بدویم وصدای سگ در بیاوریم و آیا . . . .

در این دادگاه قاضی مرتضوی که مجلس شورای اسلامی وی را بعنوان متهم اصلی پرونده کهریزک معرفی بود، حضور نداشته است! ! و فقط در یک جلسه غیر علنی ایشان به قاضی پرونده کهریزک مراجعه کرده و میگوید: زن وبچه های من امنیت ندارند ، چون به پسرم در مدرسه میگویند پسر قاتل آمد و به همسرم در محل کارش هم میگویند زن قاتل آمد!

همچنین به نقش بسیار ارزنده پدر شهید محسن روح الامینی اشاره میکردند، که با پیگیری های ایشان امیدی به برقراری عدالت ممکن است وجود داشته باشد. البته آقای جوادی فر اشاره کردند که در جلسه اول دادگاه وقتی شاکیان رفتار زندانبان کهریزک را ، تشریح میکرده اند ، حالشان بد شده همانجا ایشان را بروی زمین دراز میکنند و پاهایشان را کمی بالاتر قرار میدهند و بعد هم یک روز در بیمارستان بستری میشوند و همچنین میگفتند که دیگر قادر به تحمل شنیدن آنچه بر سر امیر و دیگر زندانیان آمده بوده را نداشتند.

آقای جوادی فر از زبان شاکیان میگفت که : ما را گرسنه وتشنه نگه میداشتند و در روزهای به شدت گرم تیر ماه ، برهنه وادارشان میکردند که روی زمین داغ غلت بزنند ، هر کسی که قبول نمیکرده یا تعلل میکرده مجددا کتک میخورده است . هر روز فقط یک وعده غذا که یا سیب زمینی آب پز بوده و یا روز بعد کمی نان خشک، به آنها میدادند. همچنین زندانیان را که به شدت تشنه بوده اند وزخمی ومجروح برای دریافت آب مجبورشان میکرده اند که آبی را بر کف زمین ریخته اند از روی زمین لیس بزنند و به این ترتیب رفع تشنگی کنند! ! !

یا مسافت طولانی را بدوند وصدای سگ در بیاورند تا بعد با قطره چکان یه قطره آب بر روی زبانشان بریزند!

دوستان و هم بندان امیر از مقاومت ستودنی امیر سخن میگفتند و پدر امیر هر بار با بیان و یادآوری این مطالب اشک میریخت و میگفت : من پسرم را نشناختم و نمیدانستم امیر اینطور پسری است و باز هم اشک های نا تمام این مرد دردمند. . . گاه سر بلند میکرد و به عکس مادر امیر که مرحوم شده اند نگاه میکرد و میگفت خدا از این روزهای من آگاه بوده که همسرم را ازمن گرفت

تا نباشد وامیر را با این همه شکنجه ودرد وعذاب نبیند .. . آقای جوادی فر میگفت : هم بندان امیر در زندان کهریزک ، عصر روز پنج شنبه آخر سال، به سر آرامگاه امیر آمده بودند و گریه کنان او را صدا میکردند و میگفتند : که ما باید به جای تو درون خاک میبودیم و تو آب وغذای ناچیز خودت را به ما دادی از ما مراقبت کردی تا ما زنده بمانیم و خودت رفتی . . .

همچنین در جلسه ی دادگاه برادربزرگتر امیر به مسئولین مربوطه میگوید: که ما برادرمان را از دست داده ایم در این مدت افراد زیادی به دیدن ما آمده و از خانواده مان دلجویی کرده اند. مثل آقای موسوی وهمسرشان و آقای کروبی و خاتمی یا از شورای شهر تهران و مردمی که حتی نمیشناسیمشان. ولی توی این مدت حتی یک نفر از نیروی انتظامی نیامده است که یه حالی از ما و پدرم بپرسند یا کوچکترین پیگیری داشته باشند. فردای همان روز با منزل آقای جوادی فر تماس میگیرند که آقای احمدی مقدم برای احوالپرسی آمده اند و میخواهند به منزلشان بیایند.آقای جوادی فر هم که اصلا تمایلی نداشته که با آنها هم صحبت شود از طرفی مهمان رو هم نمیتواند رد کند به آنها میگوید تشریف بیاورید. تعدادی از نیروهای انتظامی با سبد گلی که ظاهرا به دلیل بزرگی فوق العاده در منزل آقای جوادی جای نمیگرفته است به همراه سردار احمدی مقدم به خانه ایشان میآیند. آقای جوادی اجازه نمیدهد آن گل را به داخل خانه بیاورند.

آقای احمدی مقدم هم بعد از احوالپرسی به ایشان میگوند: مدتها است که میخواهم بازنشسته شوم ، خیلی وقت است که دارم صادقانه خدمت میکنم ولی هر چه تقاضای بازنشستگی میدهم موافقت نمیکنند و خسته شده ام و. . .از این حرفها ، ایشان ادامه میدهند که در موضوع زندان کهریزک برای امیر متاسف است و تقاضای بخشش از پدر امیر را دارند. آقای جوادی هم روزنامه ای را که از مدتها قبل نگه داشته و سخنان سردار احمدی مقدم را در آن نوشته بودند را می آورند و به ایشان میگویند : شما توی این روزنامه گفته اید که جنابعالی و آقای رادان هیچ نقشی در کهریزک نداشته اید حال چگونه است که از من طلب بخشش دارید؟

در نهایت هم پدر امیر به سردارمیگوید: من هیچ حرفی ندارم فقط از شما میخواهم یک لحظه بگذارید جای من وشما با هم عوض شود، فرض کنید من فرمانده ارشد نیروی انتظامی تهرانم و پسر شما را در کهریزک با اون وضع کشته ام و در مقابل شما نشسته ام و دارم تقاضای عفو و بخشش میکنم

حال هر چه میتوانی به من پاسخ بده؟ همچنین برای سردار توضیح میدهند که یکی از همشهریانشان به دلیل اختلاس بزرگ مالی ممنوع الخروج از کشور شده اند در چند سال قبل، در همان محل کار ایشان در شمال کشور ( آقای جوادی اصالتا شمالی هستند)

پدر امیر هم نقش خیلی کوچکی در آن شرکت داشته است و حالا مثلا نیروی انتظامی رشت برای ایشان نامه ای ارسال کرده که ایشان هم به دلیل کار در آن شرکت ، حالا ممنوع الخروج شده اند ! ! !

و به آقای احمدی مقدم اینرا میگویند: به این دلیل است که در کشور قانون حکومت نمیکند. مالک اصلی شرکت همه ساله هر وقت که کاری داشته باشد با پرداخت سه میلیون تومان به کشور وارد و سپس خارج میگردد در حالی که بعد از چند سال حالا آمده اند برای آقای جوادی فر حکم ممنوع الخروجی صادر کرده اند. . . . و فردای همان شب با آقای جوادی فر تماس میگیرند که آقای احمدی مقدم پاسپورت شما را برایتان پس گرفته و ارسال میکنند. . .

ضمنا شاکیان پرونده کهریزک به قاضی دادگاه کپی چک های صادر شده از سوی مسئولین مختلف دولتی را نشان میدهند که شامل مبالغ مختلفی از پانصد هزار تومان تا یک و یک ونیم میلیون تومان و بیشتر بوده که آنرا به این شاکیان داده اند تا از شکایت خود دست بردارند. و آنها این کپی ها را بعنوان مدرک به قاضی دادگاه نشان میداده اند. همچنین مادر رامین قهرمانی چهارمین فردی که در زندان کهریزک کشته شده بود (آقای روح الامینی آنرا اعلام کرده بودند،) از دریافت چکی به مبلغ ده میلیون تومان بابت رضایت وعدم پیگیری شکایت خود از متهمان کهریزک خبر داده است.

در نهایت شاکیان وآقای روح الامینی از زمان برگذاری دادگاه گله مند بوده اند که چرا زمانی دادگاه برگذار میشود که بین جلسات آن یک وقفه طولانی افتاده است. همچنین تمام متهمانی که آنجا بوده اند بعد از اقرا و شهادت زندانیان در دادگاه ، از خود سلب مسئولیت کرده و گفته اند ما از مافوق خود دستور این کارها و ضرب وشتم را داشته ایم و هر کسی نام مافوق خود را بیان میکند تا بلاخره به سردار رجب زاده ختم میشود ایشان هم میگوید منم از سرداری دستور داشته ام که نمیتوانم نام او را ذکر کنم، قاضی هم میگوید تا نام آن فرد را اعلام نکنید خود شما متهم اصلی ما در این دادگاه محسوب میشوید.

خداوندا مگذار خون بهترین فرزندان این این آب وخاک پایمال گردد. آمین

ملاقات مجید توکلی با خانواده: مجید توکلی همچنان در سلول انفرادی و محروم از کلیه حقوق یک زندانی

خانواده مجید توکلی دانشجوی زندانی دانشگاه امیرکبیر صبح ۴ شنبه پس از مدتها سرگردانی و ممانعت مسئولین قضایی، موفق به دیدار فرزند خود شدند.

رهانا: مجید توکلی در ملاقات تأکید کرده است علی رغم درخواست های مکرر و ارسال نامه های فراوان از سوی وی خطاب به مسئولین زندان و مسولان قضایی، وی هنوز اجازه استفاده از تلفن و سایر حقوق یک زندانی را نیافته است، توکلی در این دیدار اعتراض شدید خود را نسبت به ادامه نگهداری غیرقانونی خود در سلول انفرادی اعلام کرد.
به گزارش خبرنگار رهانا، مسئولین زندان همچنین مانع از تحویل وسایل شخصی مجید از جمله لباسهای او توسط خانواده اش به وی شدند و اعتراض خانواده وی به مأمورین زندان نیز بی نتیجه ماند.
مجید توکلی که ۱۶ آذرماه پس از سخنرانی در دانشگاه امیرکبیر بازداشت شده است ۱۲۰ روز از ۱۳۰ روز این دوره از بازداشت خود را در سلول انفرادی گذرانده و هم اکنون نیز علی رغم گذشت حدود ۳ ماه از صدور حکم ۸ سال و ۶ ماه حبس در دادگاه انقلاب، همچنان به صورت غیرقانونی در سلول انفرادی بسیار کوچک و با شرایط دشوار بند ۲۴۰ نگهداری می شود و از کلیه امکانات یک زندانی مانند تماس تلفنی، کتاب، روزنامه وحتی کاغذ و قلم محروم است.

لایحه اعتراضی، جهت ارائه به دادگاه تجدیدنظر تنظیم شده است

محمدعلی دادخواه، وکیل مجید توکلی از «تنظیم دو لایحه جداگانه، توسط وی و موکلش» برای ارائه به دادگاه تجدیدنظر خبر داد.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، دادخواه امیدوار است که با توجه به نداشتن حق دفاع از موکلش در دادگاه بدوی، «دیوان عدالت اداری با نقض حکم دادگاه بدوی، توکلی را در دادگاهی با حضور وکیل محاکمه کند.»

وکیل این فعال دانشجویی، همچنین نسبت به «بیتوجهی» مسئولان قوه قضائیه به اصول قانون اساسی، به خصوص اصل ۳۵، اعتراض کرده و گفت «شرط تشکیل دادگاه، حضور وکیل متهم است.»

در دادگاه بدوی مجید توکلی بدون داشتن وکیل مجبور به دفاع از خود شد. این دادگاه که در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برگزار شد و توکلی را به هشت سال و شش ماه حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از فعالیت سیاسی و نیز پنج سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرد.

به گفته دادخواه، دادگاه بدوی دفاعیات او به عنوان وکیل مجید توکلی را «بهرغم در دست داشتن وکالتنامه» نپذیرفت و از حضور وی دردادگاه جلوگیری کرد.

گشت های ارشاد به تهران بر می گردند

همزمان با هشدار رسانه های حامی دولت مبنی بر لزوم "مراقبت از نظام در صورت بروز مجدد فتنه"، "لزوم کور کردن کامل چشم فتنه" و عباراتی مشابه که نشانگر نگرانی محافل امنیتی و نظامی حامی دولت از آغاز مجدد اعتراضات مردمی است، خبر اجرای مجدد طرح امنیت اجتماعی در تهران با برخی نارضایتی ها همراه شده است.

مرتضی تمدن، استاندار تهران که بنا به نوشته سایت جنبش راه سبز از جمله متهمان پرونده جنایت کهریزک است، از راه اندازی مجدد گشت های ارشاد در غالب طرحی به نام "طرح جامع امنیت تهران" خبر داده و از "نوآوری"هایی در اجرای آن سخن گفته است.

طرح موسوم به "امنیت اجتماعی" که از سال 86 در تهران به اجرا در آمد، در مرحله نخست به بروز نارضایتی های فزاینده در بین شهروندان منجر شد تا حدی که مورد اشاره میرحسین موسوی در جریان مناظره تلویزیونی با محمود احمدی نژاد در خرداد گذشته قرار گرفت و احمدی نژاد نیز با وجود حمایت های آشکار خود از این طرح، هر نوع اطلاع از مراحل اجرایی آن را تکذیب کرد.

این طرح درسال اول اجرای خود، با "طرح ضربتی جمع آوری اراذل و اوباش" همراه بود. در این مرحله برخی از شهروندان در مناطق جنوبی شهر تهران در نیمه های شب مورد هجوم یگان های ویژه پلیس امنیت قرار گرفتند و پس از بازداشت و ضرب و شتم، پلیس با انداختن آفتابه بر گردن متهمان، آنها را به "سوله کهریزک" منتقل کرد. نام سیلوی کهریزک دو سال بعد و پس از اعتراضات هواداران جنبش سبز به "بازداشتگاه مخوف کهریزک" تغییر کرد و بنا به گزارش سازمان های مستقل حقوق بشری جنایات بی سابقه ای در آن رخ داد. در این بازداشتگاه غیر قانونی تاکنون 4 مورد شکنجه منجر به مرگ مورد تایید مقامات رسمی حکومت قرار گرفته و پزشک وظیفه این بازداشتگاه، رامین پوراندرجانی نیز چند هفته پس از افشای این جنایات به دلایل نامعلومی درگذشته است.


اینک در شرایطی که حجم نارضایتی شهروندان از این طرح و حوادث سال گذشته بازداشتگاه کهریزک و نیز نقش نیروهای پلیس در سرکوب اعتراضات مردم چشمگیر است، ارگان اینترنتی نزدیک به سپاه پاسداران هم خواستار "رعایت نکات مهم" در اجرای مجدد این طرح شده است. سایت "جوان آنلاین" درباره احتمال اجرای این طرح در سال جاری نوشته است: "آنچه که در حال حاضر قابل توجه و اهمیت است و به عنوان علامت سئوال بزرگی ذهن و افکار کارشناسان و جامعه شناسان مختلف را درگیر خود کرده، مربوط به اجرایی شدن این طرح در سال جاری است. با نگاهی دقیقتر به مراحل و چگونگی اجرای این طرح و خواستهها و دغدغههای عمومی جامعه میتوان به صراحت به نقاط ضعف و کاستیهایی دراجرای آن اشاره کرد؛ نقاط ضعفی که در صورت ادامه یافتن این طرح در سال 89 بهتراست برای ارتقاءامنیت اجتماعی توسط سازمانهای دست اندرکارمورد توجه قرارگیرد".

ارگان اینترنتی نزدیک به سپاه "حساسیت های عمومی نسبت به نیروی انتظامی" را از جمله مشکلات اجرای این طرح دانسته و نوشته است: "به عقیده بسیاری از کارشناسان اجتماعی ادبیات نیروی انتظامی در کشور از جمله پیچیدگیهای مسائل امنیت در کشوراست که باید با مطالعه دقیق وکارشناسی به آن پرداخت اما از آنجا که ادبیات ماموران نیروی انتظامی در مواجه شدن با مردم و حتی مجرمین نقش بسزایی در ارتباط وتعامل بیشتر مردم با پلیس دارد، نمیتوان از این موضوع و اهمیت آن صرف نظر کرد. از طرف دیگر درجامعه ایران با توجه به ساختار اسلامی و اخلاقی، مباحثی تحت عنوان حقوق شهروندی مطرح میشود که این موضوع یکی از مطالبات و خواسته های به حق و قانونی یک جامعه است".

جوان آنلاین در ادامه "گزارش ویژه" خود به ارائه آنچه که "راهکارهای اجرایی" نامیده، پرداخته و افزوده است: "به نظر میرسد برای اجرای طرحهای مهمی همچون امنیت اجتماعی باید بیش از گذشته از تکنولوژی روز به جای نیروی انسانی در ماموریتهای خود بهره گرفت. همانطور که در گذشته هم اقدامات کنترلی همچون نصب دوربینهای کنترل سرعت در جادهها و راههای اصلی نقش بسزایی در کاهش جرایم رانندگی داشته است. پلیس باید برای هماهنگ شدن با این وضعیت از تکنولوژیهای جدید در فعالیتهای خود استفاده کند".

هشدار این ارگان نزدیک به سپاه به نیروی انتظامی در حالی بیان مطرح شده که فرمانده نیروی انتظامی در آخرین اظهارات خود در جمع خبرنگاران از عبارت "قهرمان سال 88" برای توصیف نیروی انتظامی استفاده کرده است. نیرویی که در کنار عوامل بسیج و لباس شخصی سپاه پاسداران، اصلی ترین نقش را در سرکوب، بازداشت و شکنجه متهمان بر عهده داشته است.

در همین حال، بنا به گزارش خبرگزاری های داخلی، سیاست های تهدیدآمیز و محدودکننده پلیس در سال جاری تنها به طرح امنیت اجتماعی محدود نمانده و بنا به نوشته ایسنا به دامنه مسافرت های خارجی و نیز حوزه ترافیک نیز کشیده شده است.

ایسنا در گزارشی که روز گذشته به نقل از رئیس پلیس گذرنامه ناجا منتشر کرد از شهروندان ممنوع الخروج که "رقم قابل توجهی دارند"، خبر داده است. شهروندانی که بنا به گفته سرهنگ صدوقی "بهتر است وضعیت ممنوع الخروجی خود را از ادارات گذرنامه سئوال کنند تا در پای پرواز تازه متوجه ممنوعیت خود نشوند".

همچنین ایلنا، در گزارش دیگری از "طرح ساماندهی موتورسیکلت ها در تهران" توسط نیروی انتظامی خبر داده است که از اول اردیبهشت ماه به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد و بنا به ادعای معاون اجتماعی ناجا، هدف آن "نظارت بیشتر بر تردد موتورسیکلت ها "است.

طرح های محدود کننده نیروی انتظامی در آستانه فصل گرما در ایران درحالی علنی شده است که حجت الاسلام رهبر، نماینده حامی دولت در مجلس در جلسه هفتگی انصار حزب الله در انتقاد از پلیس و آنچه که "افزایش بی حجابی" خوانده، گفته است: "روند بد حجابیهای جامعه را در مسیر بیحجابی است. ماهوارهها که به خیلی از خانهها راه پیدا کرده غیر از بدآموزیهای سیاسی و آن مسائلی که جاسوسان و دشمنان بیان میکنند بدترین چیزها را یعنی مساله ترویج فساد را به عهده دارند".

وی افزوده است: "این ده سانت روسری که برخی زنان روی سر میاندازند و از این طرف و آن طرف موها بیرون ریخته و یک لباس چسبان مثل رقاصهها و آرتیستهای هالیوود، کجایش به حجاب اسلامی میخورد".

بنا به اعتقاد برخی آگاهان، اعلام استاندار تهران مبنی بر راه اندازی مجدد گشت های ارشاد، علاوه بر جنبه های امنیتی طرح امنیت اجتماعی، بی ارتباط با اینگونه ابراز نارضایتی ها هم نیست. نکته ای که به نوشته فارس در سخنان حجت الاسلام رهبر به وضوح دیده می شود: "علما گلایه شدیدی داشتند که چرا در جامعه حجاب لوث میشود و بسیاری از دختر و پسرها در دانشگاه ها، فضای فیلم و سینما، خیابان و پارکها اصلا حدود شرعی را رعایت نمیکنند. پس حکومت چه کار میخواهد بکند؟".

تجمع اعتراضی در دانشگاه علامه طباطبایی: دانشجویان دربند را آزاد کنید

خبرگزاری هرانا - گروهی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی، با راهپیمایی و سرود، نسبت به حضور مشاور ارشد محمود احمدی نژاد در آن دانشگاه اعتراض کرده و خواستار آزادی دانشجویان دربند و لغو احکام انضباطی و قضایی فعالان دانشجویی شدند.

به گزارش بامداد خبر، دانشجویان همزمان با سر دادن شعارهایی مبنی بر خروج مشاور ارشد احمدی نژاد از دانشگاه و در حمایت از جنبش و همچنین در دست داشتن پلاکاردهایی با مضمون "دانشگاه زنده است" و تصاویر همکلاسی های دربندِ خود، مانند مهدیه گلرو، محید دری و ...، خواستار آزادی آنها و دیگر دانشجویان زندانی و لغو احکامِ انضباطی و قضایی برای فعالان دانشجویی شدند.

بر اساس این گزارش، دانشجویانِ معترض به حضور و اظهاراتِ مشاور ارشد رئیس دولت، پس از اینکه سوالاتِ کتبیِ آنها مورد پاسخگویی واقع نشد، قصد داشتند به صورت شفاهی سوالاتِ خود را مطرح نمایند که با تهدیدهای وفایی رئیسِ انتصابیِ دانشکده و فتحی رئیس حراست دانشکده روبرو شدند. در این میان عده ی کثیری از دانشجویان که تا این لحظه سکوت اختیار کرده بودند، از جای برخاسته تا اعتراض خود را نسبت به نادیده گرفته شدن سوالات خود و همچنین اظهاراتِ یکسویۀ مشاور رئیس دولت نشان دهند. آنها سالن را به نشانه اعتراض ترک کرده و در محوطه دانشکده دست به راهپیمایی زدند و به خواندنِ دست جمعیِ سرود یار دبستانی پرداختند.

ِ دانشجویانِ معترض، همچنین دستیار ارشد رئیس دولت را با شعارهای اعتراضی خود بدرقه کرده و به تجمعِ خود خاتمه دادند

حركت اعتراضى دانشجويان بيرجند

بيش از 1500تن از دانشجويان دانشگاه بيرجند تجمع اعتراضى برگزار كرده و مسير اصلى دانشگاه را بستند.
دانشجويان در اعتراض به بىكفايتى مديريت و وضعيت نابسامان دانشگاه تظاهرات كردند و خواستار استعفاى رئيس مزدور اين دانشگاه شدند.
دانشجويان دانشگاه بيرجند از ساعتهاى پايانى روز اعتراض خود را شروع كردند و شب را در محوطه دانشگاه به صبح رساندند. دانشجويان مسير اصلى دانشگاه را بستند و اجازه ورود وسائل نقليه به دانشگاه را ندادند.
خواست اصلى دانشجويان استعفاى رئيس مزدور دانشگاه و سامان دادن به اوضاع دانشجويان و پايان دادن به قلع و قمع بودجههاى اختصاص يافته به دانشگاه بود.
دانشجويان با سر دادن شعار عليه رئيس دانشگاه، تجمع خود را به روبروی ساختمان مرکزى دانشگاه منتقل کردند و خواستار رسيدگى به خواسته هاى خود شدند.
در اين ميان، يكى از ايادى بسيجى رژيم در دانشگاه که به شدت از اين تجمع عصبانى بود قصد سخنرانى داشت که با اعتراض دانشجويان و شعار بسيجى برو گم شو از بين جمعيت به بيرون رانده شد.

بهاره هدایت، کاندیدای جایزه صلح دانشجویی

گفت‏وگو با علیرضا کاظمی، هماهنگ‏ کننده‏ی «شبکه‏ی دانشجویان پیشرو در هلند» در باره‏ی نحوه‏ی کاندیداتوری و بهاره‏ هدایت و نیز مادر بهاره هدایت:

با وجودی که حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در نوع خود بی‏نظیر بوده و بسیاری از گروه‏ها و اقشار مردم را به صحنه‏ی مبارزات مدنی کشاند، ولی طبعاً نقش گروه‏هایی که همواره در این مبارزات شرکت داشته‏اند، برجسته‏تر بود. به همین ترتیب، امروز بیشترین تعداد زندانیان سیاسی را فعالان دانشجویی تشکیل می‏دهند.
بهاره‏ هدایت، تنها دختر عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت یکی از این دانشجویان است که البته برای پنجمین‏ بار در زندان است. او برای دومین بار بهار و نوروز را در اوین می‏گذراند.

آخرین دستگیری بهاره در نهم دی‏ماه، ساعتی پس از این مصاحبه‏ای بود که با رادیو زمانه انجام داد. در این مصاحبه از او که به شدت هم مریض بود، در باره‏ی برخی خشونت‏ها که در واکنش به خشونت ماموران انتظامی در روز عاشورا اتفاق افتاده بود می‏پرسم:

همان‏طور که شما الان در باره‏ی این مساله صحبت می‏کنید، متاسفانه بازتابی که چنین اعمالی از طرف مقابل پیدا می‏کند، اعمال خشونتی چندین برابر بدتر است. همان‏طور که الان صحبت از اعدام و یا حداقل تهدید به اعدام سران جنبش را به میان کشیده‏اند. این قطعاً برای جنبش پیروزی محسوب نمی‏شود.

بهاره با وجود این که بر بی‏فایده و حتی مضر بودن برخی رفتارهای رادیکال در حضورهای خیابانی تاکید می‏کند، اما معتقد است که:

این واکنش‏ها همان لحظه به وجود آمده است. مردمی که ماه‏ها است با پلیس ضدشورش روبرو می‏شوند و بدون اعمال هیچ خشونتی، کتک می‏خورند، حتی کشته داده‏اند و شاهد تبلیغات دروغ گسترده‏ی از سوی حاکمیت بوده‏اند، وقتی دوباره در موقعیت رودررو با همان مأمورین خشن امنیتی قرار می‏گیرند، خودبه‏خود واکنش احساسی نشان می‏دهند. یعنی اصلا نمی‏شود این برخورد را منوط به یک راهکار از پیش تعیین شده دانست.

مادر بهاره‏ هدایت در مورد وضعیت روحی و جسمی او در زندان می‏گوید:

بالاخره اسم‏اش زندان است دیگر! یکی دوبار هم که با بهاره ملاقات حضوری داشته‏ایم، می‏گوید: خوب‏ام! اما فکر نمی‏کنم… ما از طریق حرف‏ها و گفته‏های‏اش متوجه می‏شویم که این‏طور نیست. نگران‏اش هم هستیم. خیلی نگران‏ایم.

بهاره داروهایی را مصرف می‏کرد. آیا امکان استفاده از این داروها را در زندان دارد؟

خیر نمی‏گذارند داروها را به زندان ببریم. به مسئولین زندان گفته‏ایم، اما می‏گویند که نمی‏توانیم دارو به زندان بفرستیم. دارو که نه، خوراکی معمولی هم یک بار با خود بردیم، نگذاشتند و گفتند که امکان ندارد.

خانم هدایت، پنجمین بار است که دخترتان دستگیر می‏شود. به نظر شما، چرا این اتفاقات برای او می‏افتد؟

به هرجهت هر انسانی برای خود عقیده‏ای دارد. ایشان هم مانند دانشجویان دیگر عقیده‏اش با من که مادرش هستم، فرق می‏کند. هرقدر هم قبلا با او صحبت می‏کردیم، می‏گفت که بهترین راه را انتخاب کرده است و این راه را دوست دارد. من هم به او گفتم: خُب انشاالله موفق باشید. تو و دوستان‏ات هرکدام که پی‏گیر راهتان هستید، انشاالله موفق باشید.

شما به عنوان یک مادر، فکر می‏کنید راهی که بهاره و دوستان‏اش می‏روند، چه راهی است؟

در واقع راهی است که به خاطر جامعه و به خاطر ملت ایران می‏روند. نه تنها ایشان، بلکه هر دانشجویی که دارد درس می‏خواند، از دور می‏بینند که در جامعه‏شان چه می‏گذرد. پس به خاطر هم‏وطنان‏شان هم که شده، خود را به آب و آتش می‏زنند. تا این که ببینیم… انشاالله که موفق باشند.

اینک در خبرها آمده است که بهاره‏ هدایت کاندیدای «جایزه‏ی دانشجویی صلح»، از سوی «اتحادیه‏ی سراسری دانشجویان اتحادیه‏ی اروپا» در سال ۲۰۱۰ شده است.

در گفت‏وگویی با آقای علیرضا کاظمی، هماهنگ‏ کننده‏ی «شبکه‏ی دانشجویان پیشرو در هلند» در باره‏ی این جایزه، نحوه‏ی کاندیداتوری و بهاره‏ هدایت پرسیده‏ام:

همان‏طور که می‏دانید جایزه‏ی صلح نوبل در کشور نروژ توزیع می‏شود. از سال ۱۹۹۹ ابتکاری در این کشور به وجود آمده است که جایزه‏ی دانشجویی صلح را نیز اهدا می‏کنند. هر دوسال یک بار در دانشگاه علوم و تکنولوژی تورنهایم در نروژ، فستیوال بزرگ بین‏المللی دانشجویان برگزار می‏شود. یکی از کارهایی که از سال ۱۹۹۹ در این فستیوال بین‏المللی دانشجویان انجام می‏شود، اعطای این جایزه است.

برندگان تاکنونی این جایزه چه افراد و یا نهادهای دانشجویی‏ بوده‏اند؟

اولین برنده‏ی این جایزه در سال ۱۹۹۹ «شورای همبستگی دانشجویان تیمور شرقی» بود. در سال ۲۰۰۱ به «فدراسیون تمام برمه» که اتحادیه‏ی دانشجویی برمه است، تعلق گرفت. همراه با این فدراسیون، رهبر آن هم به عنوان برنده‏ی جایزه معرفی شد.

در سال ۲۰۰۳ «اتحادیه‏ی ملی دانشجویی زیمبابوه» این جایزه را به خود اختصاص داد. در سال ۲۰۰۵ «اتحادیه‏ی دانشجویی کلمبیا» و در سال ۲۰۰۷ خانم چام تونگ ۲۵ ساله، فعال دانشجویی، فعال حقوق بشر و آموزگار برمه‏ای برنده‏ی این جایزه بودند.

آخرین جایزه نیز در سال ۲۰۰۹ به خانم دانشجوی ۲۳ ساله‏ای در صحرای غربی به خاطر فعالیت‏های‏اش در این منطقه تعلق گرفت. صحرای غربی منطقه‏ای در جنوب مراکش است که محل درگیری و مناقشات بین جبهه‏ی آزادی‏بخش پولیساریو و پادشاهی مراکش است. این خانم به خاطر فعالیت‏هایی که در زمینه‏ی حقوق تحصیل و حقوق بشر در این منطقه انجام داده بود، برنده‏ی این جایزه اعلام شد.

آقای کاظمی، اتحادیه‏ی سراسری دانشجویان اروپا، چگونه از فعالیت‏های بهاره مطلع شده است؟ و چه نوع اطلاعاتی شما یا احیاناً دیگر گروه‏های دانشجویی در مورد ایشان در اختیار این اتحادیه گذاشته‏اید؟

اتحادیه‏ی سراسری دانشجویان اروپا، به عنوان نهادی که ۴۵ اتحادیه‏ی بزرگ دانشجویی از ۳۷ کشور را دربر می‏گیرد، هر دوره‏، کاندیدایی برای دریافت این جایزه معرفی می‏کند که می‏تواند از مهم‏ترین کاندیداها باشد.
طی این مدت ما به عنوان شبکه‏ی جوانان پیشرو در هلند، تلاش ‏کرده‏ایم نه فقط به این اتحادیه‏ بلکه به همه‏ی شبکه‏های جوانان و اتحادیه‏های موجود در اروپا و یا حتی احزاب جوانان، در ارتباط با شرایط ایران و از جمله خانم بهاره‏ هدایت اطلاع‏رسانی کنیم. یعنی توجه را به موضوع ایران بربی‏انگیزیم.

در این جهت برای آنان به طور منظم جلسات اطلاع‏رسانی تشکیل می‏دهیم و یا بولتن‏های خبری تهیه می‏کنیم. ما در این اطلاع‏رسانی‏ها به اخبار دستگیری‏ها و به طور مشخص در مورد خانم بهاره هدایت تاکید می‏کردیم.
برای این شبکه‏های دانشجویی و جوانان خیلی جالب توجه بود که خانم بهاره هدایت پنج بار دستگیر شده است.

اما در عین حال ایشان هم به گردهم‏آیی بین‏المللی روز جهانی دانشجو در ۱۷ نوامبر پارسال، پیام ویدئویی فرستاده بود و هم به گردهم‏آیی بین‏المللی‏ای که ما خودمان در روز ۱۶ آذر (روزدانشجو) در هلند برپا کرده بودیم، پیام دادند. این تلاش‏ها و زحمات خانم بهاره هدایت برای اتحادیه‏ی دانشجویان سراسری اروپا خیلی برجسته بود.

اگر ممکن است، توضیحی در مورد ترتیب انتخاب کاندیداها و روند اعطای جایزه به کاندیدای نهایی بدهید.

تعداد کاندیداهایی که می‏شود معرفی کرد، نامحدود‏ است. ولی یک سقف زمانی دارد که پانزدم آوریل است. ما نمی‏دانیم امسال چه تعداد کاندیدا معرفی شده‏اند. ولی انتخاب آن‏ها در دو مرحله انجام می‏گیرد.
در مرحله‏ی اول «کمیته‏ی کاندیداتوری» که نمایندگانی از پنج دانشگاه بزرگ در آن حضور دارند، همه‏ی این کاندیداها را بررسی می‏کند و از میان آنان سه کاندیدا را انتخاب می‏کنند.

بعد از این مرحله، کمیته‏ی بزرگ‏تری متشکل از چهار دانشجو که از سوی اتحادیه‏ی ملی دانشجویان و انجمن دانشجویان نروژ معرفی می‏شوند، به اضافه‏ی چهار متخصص از چهره‏های علمی، رسانه‏ای و سیاسی و یک مسئول، تشکیل می‏شود.

نهایتاً این کمیته تصمیم می‏گیرد که این جایزه به کدام یک از سه کاندیدای برگزیده اعطا شود. خود جایزه در سال ۲۰۱۱ اهدا می‏شود، ولی تصمیم در مورد برنده‏ی آن زودتر صورت می‏گیرد.

از علیرضا کاظمی می‏پرسم که آیا به سبکی که ایرانیان در انتخاب «مرد سال‏» یا «هنرمند سال» کمک می‏کنند، می‏توانند به این پروسه نیز کمک کنند؟ پاسخ او منفی است؛ اما از ایرانیانی که خواهان اختصاص این جایزه به بهاره هدایت هستند، خواهشی دارد:

کاری که ایرانیان می‏توانند در این راه انجام بدهند، شاید حتی ساده به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که ما برای برجسته‏ کردن این کاندیداتوری و تبلیغات لازم در این جهت، حتی یک عکس مناسب با کیفیت بالا در دسترس نداریم.

به همین دلیل، از همه‏ی کسانی که ممکن است (مثلا گردانندگان سایت‏ها و یا دوستان خود خانم هدایت) عکسی مناسب و با کیفیت بالا از ایشان در دست داشته باشند، خواهش می‏کنم اگر امکان دارد این عکس را در اختیار ما بگذارند تا ما‏ بتوانیم در معرفی ایشان بیشتر تلاش کنیم.

Monday, April 12, 2010

آقای خامنه ای! بجای پاسخ به اوباما، پاسخ بهاره مقامی را بدهید

بهاره مقامی از قربانیان تجاوز در بازداشتگاه های پس از کودتای 22 خرداد
است. او را مانند "ترانه موسوی" از مقابل مسجد قبا، پاسداران کودتا
ربودند و در بازداشتگاه با او آن کردند که خود نوشته و شیخ مهدی کروبی با
جسارتی فراموش نشدنی این جنایت را تاکنون فریاد کرده است. خانم مقامی می
نویسد: نام من بهار است. بيست و هشت ساله ام، نامم بهاره مقامی است و
ديگر هيچ چيزی برايم باقی نمانده که بخواهم به اميد آن نامم را پنهان
کنم. همه آنهايی که روزی برايم مهم بودند را از دست داده ام، اقوام و
دوستان، آشنا و همسايه، همکار و هم قطار، همه و همه را از دست داده ام.
همه چيزم را نامردان ربودند، زندگيم را. حال که جلای وطن کرده ام، می
خواهم برای يک بار هم که شده، دردم را با کسی قسمت کنم. از همه دوستان
ديگری هم که سرنوشت دردناکی چون من داشته اند می خواهم که بنويسند .
بنويسند که بر آنها چه گذشته. اگر هم از بيم جان يا آبرو نمی توانند
اسمشان را بگويند، با اسم مستعار بنويسند. بنويسند تا تاريخ بداند که بر
نسل ما چه گذشت، بر نسل غم. تا آيندگانی که در آزادی در ايران زندگی
خواهند کرد بدانند که اين آزادی به چه قيمتی به دست آمده، به بهای چه
جانهای سوخته، چه اميدهای بر باد رفته، چه کمر های شکسته و زانوان خميده.
کمر پدرم شکست وقتی فهميد. خرد شد. مادرم يک شبه انگار صد سال پير شد.
برادرم، برادرم که هنوز هم روی آنرا ندارم که به صورتش نگاه کنم، و او هم
نگاهم نميکند تا مرا بيش از اين نيازارد. انگار مرديش را از او گرفتند
وقتی فهميد. از مرد بودن خودش هم بيزار شد وقتی فهميد، که نامردهايی
هستند که از مردی فقط نرينگی را دارند. ناموس و عنف و شرف و نجابت و عصمت
و حيا برايشان بی معنيست. من معلم اول دبستان بودم، به غنچه های کشورم
خواندن و نوشتن ياد می دادم. ياد می دادم "بابا آب داد"، "آن مرد می
آيد"، "آن مرد نان دارد". مرد برايم آن نان آور مهربان بود. او که منتظر
بودم بيايد. حال برايم چهره اش عوض شده، خشماگين و در هم کشيده از هوس
کور، بوی تعفن عرقش يک لحظه هم از خاطرم نميرود. هميشه ترسم از اين است
که بيايد، نيمه شبها با ترس آمدنش از خواب می پرم. با کوچکترين صدايی همه
وجودم به لرزه می افتد و قلبم به تپش می افتد، مبادا بيايد؟ هر لحظه
آماده فرارم، شبها را با چراغ روشن به روز می رسانم و روز ها را با اشک و
آه به شب. خانه مان در کارگر شمالی بود. با برادرم به سمت مسجد قبا رفته
بوديم که دستگيرم کردند. زدند و بردند و داغان کردند، به قول حافظ همان
طور که ترکان خوان يغما را. بعضی ها دستشان شکست، بعضی ها پايشان، بعضی
ها کمرشان. بعضی ها هم مثل من روحشان، خرد و خمير شد. له شدم. انگار
انسان بودنم از من گرفته شد. بهار بودم، مرده ام حالا، شقايق له شده ام.
از کسانی که اين نامه را می خوانند می خواهم، که اگر کسی را می شناسند که
مثل من قربانی تجاوز نامردان شده، با او مهربانتر باشند، همدرد باشند.
بدبختی من و امثال من اين است که در فرهنگ ما تجاوز فقط ضربه به يک فرد
نيست، به کل خانواده يا حتی خاندان اوست. فردی که قربانی تجاوز شده دردش
با گذشت زمان التيام نمی پذيرد، بلکه با هر نگاه پدرش داغش تازه می شود،
با هر قطره اشک مادرش، قلبش از نو ميشکند. فاميل و دوست و همسايه که هيچ.
همه با آدم قطع رابطه می کنند. خانه مان را مجبور شديم مفت بفروشيم و
برويم به کرج. اما آنجا هم دوام نياورديم. مأموران که سريع آدرس خانه
جديدمان را پيدا کردند، زير نظرمان داشتند. می آمدند سر کوچه مان می
ايستادند، پدرم که رد می شد پوزخند می زدند. همه چيز را گذاشتيم و جلای
وطن کرديم. پدر و مادرم سر پيری آواره کمپ پناهندگی شده اند. به جرأت می
توانم بگويم که درد فرهنگی پس از تجاوز بارها و بارها بدتر و شديد تر از
درد جسمی آن بود. خيلی ها وقتی که در مورد تجاوز می شنوند می خندند، قسم
به هر چه که برايتان عزيز است، خنده دار نيست. رنج و عذاب يک خانواده
ساده، بی آبرو شدن يک دختر يا پسر جوان، هتک حرمت از عشق خنده دار نيست.
آنها که تجاوز می کردند می خنديدند، سه نفر بودند. هر سه ريشو و کثيف، بد
لهجه و بد دهن. به همه فاميلم فحش می دادند، با اينکه خودشان ديدند باکره
ام به من تهمت فاحشگی زدند و مجبورم کردند زيرش را امضا کنم. ديگر خجالت
نمی کشم که اين را بگويم، برايم قبحش را از دست داده که هيچ به آن افتخار
هم می کنم: گفتند جنده. گفتند جنده امضا کن. گفتم من معلمم. امضا نمی
کنم. گفتند ما سه تا شاهد عادل داريم که ديده اند تو يک شب با سه نفر
خوابيده ای. گفتم من هم بيش از سی تا شاهد دارم که معلمم، اگر حالا کارم
به اينجا کشيده شده تقصير شماست. پوزخند زدند که خب برايت بد نشد، از
حالا به بعد درآمدت کلی بالا می رود. ناموس برايشان تا اين حد بی معنا
بود، نجابت تا اين حد پوچ. نديده بودند، نداشتند. همه زنها برايشان جنده
بودند، زن که هيچ، به مرد ها هم رحم نمی کردند. انسان نبودند، در اثر
کمبود و عقده، به جانوارن منحرفی تبديل شده بودند که جز به کثافت کشيدن
همه زيبايي ها کاری بلد نبودند. می بينم مردم گاهی به خواهر و مادر اينها
فحش ميدهند، اين جانورانی که من ديدم به خواهر و مادر خودشان هم رحم نمی
کنند، خدا به داد آن بيچارگان برسد که بايد عمری را با اين درنده خويان
بدصفت سر کنند. دندان های جلويم شکست، شانه ام از جا در رفت، زنانگی ام
ويران شد. می دانم که ديگر هيچ گاه قادر نخواهم بود مردی را دوست بدارم،
هيچ گاه نخواهم توانست با مردی صميمی و نزديک باشم و به او اعتماد کنم.
می دانم که سرزمينم مردان غيور درد آشنا هم زياد دارد، اما برای من ديگر
مرد و نامرد يکی شده است. زندگيم ديگر به عنوان يک زن به پايان رسيده،
انگار مرده متحرکی بيش نيستم. اما می نويسم، می نويسم تا زنده بودنم را
پس بگيرم. می نويسم معلم بودم ، جنده شدم، حالا هم نويسنده ام. می نويسم
بهار بودم، با اينکه خزان شدم. حالا زيباترم. جنده زيبايم، بی آبروی محله
مان شدم، معلم بی کلاس شدم، مسخره خاص و عام شدم، محکوم به تنهايی شدم،
آغشته به کثافت ظالم شدم، گيسو بريده و شکسته دست و خونين چهره جمهوری
اسلامی شدم، پس افتخار می کنم که جنده آزاديم . می دانم که من تنها
نيستم، صدايشان را مي شنيدم، در بند های مجاور، وقتی که مثل يک جسد بی
جان و بی مصرف روی زمين افتاده بودم ميشنيدم که نامرديشان را بارها به
نمايش گذاشتند. از همه همدردانم ميخواهم که بنويسند، دردشان را هر جوری
که می توانند فرياد بزنند، چون اين از همان دردهاييست که به قول هدايت
مثل خوره روح آدم را ميخورد. بگذاريد بيرون بيايد، بگذاريد همه بدانند.
بدانيد که تنها نيستيد، مثل من و شما بسيار است، ما همه در اين درد
شريکيم. اين زجر نامه طولانی تر از اين هاست، اما برای حالا آن را با يک
حرف به پايان ميبرم، روی صحبتم با شخص آقای خامنه ايست: تو که خودت را
پدر همه ملت ميدانی، من دختر ايران زمين بودم، ماموران تو به من تجاوز
کردند. تقاص عصمت من را چه کسی خواهد پرداخت؟

Sunday, April 11, 2010

رکسانا صابری «بین دو جهان»

رکسانا صابری خبرنگار ایرانی آمریکایی که در بهمن ماه سال ۱۳۸۷ در ایران بازداشت و روانه زندان شد، خاطرات زندان خود را به صورت کتابی منتشر کرده است. رکسانا صابری نخست به اتهام خریدوفروش مشروبات الکلی دستگیر شد، اما بعد اتهام او فعالیت بدون کارت خبرنگاری اعلام شد، در ۱۹ فروردین ۱۳۸۸ اعلام شد که متهم به جاسوسی است و در ۲۹ فروردین ۱۳۸۸ به ۸ سال زندان محکوم شد. در ماه مه سال ۲۰۰۹ میلادی، دادگاه تجدیدنظر رکسانا صابری تشکیل شد و اتهام «جاسوسی» به «جمعآوری اسناد و مدارک علیه نظام جمهوری اسلامی» تغییر پیدا کرد. اندکی بعد وی از زندان اوین آزاد شد.

رکسانا صابری در گفتوگویی با رادیو فردا نخست از کتابی که نوشته است می گوید: کتابم که اسمش «بین دو جهان» است، بیشتر راجع به تجربیات خودم، آن چیزهایی که برای من پیش آمد در زندان اوین، پارسال، که ۱۰۰ روز آنجا دستگیر شدم. همچنین در مورد همسایه هایم که تنها به خاطر اینکه به طور مسالمت آمیز دفاع می کردند از حقوق اساسی بشر، دستگیر شدند. مثل آزادی بیان، آزادی عقیده و خواستم هم بگویم که الان بعضی ها مثل آنها ماه ها یا سال ها در گوشه زندان دارند زجر می کشند و امیدوارم که مردم دنیا در فکر این جور آدم ها باشند و هم صدا باشند علیه این جور بی عدالتی ها، اعتراضات خودشان را بیان کنند.

خانم صابری، شما به جاسوسی متهم شدید، هنگامی که دستگیر شدید در ایران. فکر می کنید بازپرسان شما تا چه حد اعتقاد داشتند که واقعاً شما یک جاسوس هستید؟

جالب اینست که روی من فشار آوردند و گذاشتند توی انفرادی و بدون وکیل که خیلی از زندانی های سیاسی تجربه می کنند. فشار آوردند که من اعتراف کنم و خواستند من بگویم که کتابی که داشتم آن موقع می نوشتم راجع به جامعه ایران، پوششی بود برای کار جاسوسی برای آمریکا. که اصلاً نبود. ولی فشار آوردند روی من و دیدم که... احساس کردم که هیچ راه دیگری ندارم، این اعترافی که خواستند بکنم، من گفتم. ولی جالب اینست که بعد از اینکه من این حرف ها را پس گرفتم، چون احساس ناراحتی می کردم و وجدانم ناراحت بود، حرفم را پس گرفتم. اعترافم را پس گرفتم. بازجوی اصلی ام به من گفت که ما می دانستیم از اول که این اعتراف دروغ بود. یعنی غیرواقعی بود. تعجب کردم و فکر کردم پس چرا مرا گرفته اند و نگه داشته اند؟ آیا به دیگران هم، این زندانی های سیاسی هم اتهاماتی می زنند که خودشان می دانند واقعیت ندارد؟ فکر می کنم بیشتر دلایل سیاسی بود پشت گرفتن من. شاید هم دوست نداشته باشند من آن کتابی که داشتم روی آن کار می کردم، مصاحبه می کردم با آدمهای مختلف در ایران، چون می خواستم تصویر کلی تری از ایران نشان بدهم به خارجی ها... شاید دوست نداشتند آن را چاپ کنم خارج از کشور. معاون دادستان هم به من کم و بیش گفت، نه در جای عمومی ولی در یک جای خصوصی، به من گفت که می دانست من جاسوس نیستم، بعد از اینکه من اعترافم را پس گرفتم. ولی باز مرا فرستادند دادگاه و هشت سال به من دادند. دروغ گفتند. گفتند که من یک سند محرمانه داشتم که کاملاً دروغ بود. من متوجه شدم که چه آدم هایی هستند در قدرت که هیچ اصولی رعایت نمی کنند و عمداً این دروغ ها را درست می کنند برعلیه طفلک زندانی هایی که فقط می خواهند کمک کنند به کشورشان که رشد کند. امیدوارم یک روزی آنهایی که تحت فشارند و مظلوم اند، به هدفشان برسند، به هدف کمک کردن به مملکت ایران برسند.

شما صد روز در زندان اوین در زندان بودید. آیا در این مدت با شما بدرفتاری شد یا شکنجه هم شدید؟

شکنجه فیزیکی نبود. ولی می دانم که اتفاق می اقتد آنجا. ولی من آن تجربه را نداشتم. بیشتر آن شکنجه ای که مدافعان حقوق بشر می گویند، شکنجه «سفید» است که فشارهای روحی و روانی روی شما وارد می کنند. این هم شامل گذاشتن آدم در انفرادی و گذاشتن او در انزوا، بدون وکیل، بدون تماس با خانواده. من هم نتوانستم به خانواده ام بگویم که کجا هستم. یک بار سعی کردم به دوست پسرم، آقای بهمن قبادی بگویم کجا هستم، ولی بازجوهایم گفتند که اگر بگویی کجا هستی، آزادت نمی کنیم. اگر بگویی که رفتی زاهدان (که یک بار رفته بودم آنجا برای کار تحقیقات کتابم)، ما فردا یا پس فردا آزادت می کنیم. توانستم بهش زنگ بزنم و سعی کردم اشاره کنم که توی دام افتاده ام، توی مشکل افتاده ام. ولی مجبور بودم هم بگویم که رفته ام زاهدان. فکر کردم می فهمد که من دارم دروغ می گویم. ولی متاسفانه نفهمید. آنها آدمها را مجبور می کنند دروغ بگویند راجع به مکانشان و می خواهند که ما احساس تنهایی کنیم. احساس کنیم که هیچکس نمی تواند کمک مان کند. همه اینها همان شکنجه سفید است که خیلی تاثیر بدی می تواند داشته باشد.

طبعاً نمی توانستید با خانواده یا دوست پسرتان تماس بگیرید، ولی از دنیای خارج هم اطلاع داشتید؟ می دانستید که پدر و مادرتان سخت در تلاش هستند که شما را آزاد کنند؟

چند هفته اصلاً کسی نمی دانست که کجا هستم. پدر و مادر من بعداً فهمیدند. یک ماه بعد از اینکه مرا گرفتند، پدر و مادرم رفتند در رسانه ها اعلام کردند، گفتند که دخترمان ناپدید شده است. بعدش، چند روز بعد مثل اینکه مسئولان جمهوری اسلامی اعلام کردند که: بله، خانم صابری در زندان اوین است. بعدش پدر و مادر من آمدند ایران، فکر می کنم بیش از دوماه بعد از اینکه دستگیر شدم. هر هفته توانستم آنها را ببینم، ملاقات داشتم. از طریق آنها فهمیدم که چه کوشش هایی توسط دیگران در خارج از کشور، انجام می شد برای آزادی من. که واقعاً تحت تاثیر قرار گرفتم و احساس کردم که دیگر تنها نیستم. دیگر نیازی نیست من تنها به ایستم روبهروی این بازجوها و دیگران. امیدوارم که آن حمایتی که از من شد آن موقع، به همه آن زندانی هایی که در آنجا هستند در زندان اوین، داده بشود.

تجربه تلخی که شما در ایران داشتید، چه تاثیری در رابطه شما با ایران که کشوری است که پدرتان در آنجا به دنیا آمده و بزرگ شده، گذاشت؟

موقعی که من آزاد شدم کمتر از یک سال پیش، ایرانی هایی که من در خیابان ها دیدم، راننده تاکسی یا مغازه دار و غیره، خیلی از آنها عذرخواهی کردند، گفتند که ببخشید که این جوری رفتار شد با شما. شما میهمان بودید . نباید این جور می شد. من گفتم که شما مقصر نیستید. می دانم آنهایی که مرا دستگیر کردند، نماینده اکثر مردم نیستند. دیدم زندانی های سیاسی دیگر هم وقتی می روند زندان و می آیند بیرون، دیگران خیلی وقت ها آنها را به عنوان قهرمان می بینند. می دانند که آنها بی گناه هستند. برعکس آن چیزی که مسئولان کشور می خواهند، اتفاق می افتد. بنا بر این من احساس تلخی ندارم نسبت به مردم ایران. در واقع برعکس من خاطرات خوبی دارم از آن شش سالی که در آنجا زندگی کردم. دوستان خوبی پیدا کردم و دیدم که مردم ایران چقدر خونگرم اند. مرا دعوت می کردند خانه شان، پیک نیک و عروسی و میهمانی و این چیزها. هیچوقت نخواستند احساس تنهایی کنم. خواستند مرا معرفی کنند به کشور و سرزمین پدرم. خوشحالم که توی کتابم (و امیدوارم یک روزی بتواند ترجمه شود به فارسی و ایرانی ها شاید بتوانند بخوانندش، البته فکر نمی کنم که با مجوز دولت بتواند برود توی کشور)... ولی توی کتابم خوشحالم که توانستم تشکر کنم، کلاً از دوستان ایرانی ام و حتی غریبه های ایرانی که به من محبت کردند. همچنین تشکر کردم از آدمهایی مثل بهمن قبادی، شیرین عبادی و آقای عبدالفتاح سلطانی، دو وکیلی که من خواستم وکلای من باشند ولی معاون دادستان نگذاشت و حتی گفت اگر آقای سلطانی وکیل شما باشد و دادگاه تجدید نظر به نفع شما رای بدهد، من اعتراض می کنم. یعنی تهدیدمان کرد، پدرم را و خودم را. می دانم که اگر وکلای من بودند، اگر می شد باشند، با شجاعت از من دفاع می کردند. با اینکه وکلای من نبودند، بازهم از من دفاع می کردند در رسانه ها و از آنها تشکر می کنم.

آیا یک روزی دلتان می خواهد برگردید به ایران؟

امیدوارم بتوانم. انشاء الله می روم. دلم برای کشور تنگ شده. واقعاً بستگی به وضعیت آنجا دارد.

بدون شک. آخرین سئوالم خانم رکسانا صابری، سه کوهنورد آمریکایی در ایران در زندان اوین هستند، جایی که شما بودید. احساس شما چیست؟

آنها بی گناه هستند، به نظر من باید هرچه زودتر آزاد شوند. می دانم برایشان سخت است. من ۱۰۰ روز آنجا بودم. آنها فکر می کنم بیشتر از ۲۵۰ روز است الان آنجا هستند. فقط یک بار توانستند زنگ بزنند به پدر و مادرشان. حتی یک بار نتوانستند وکیل ببینند. امیدوارم بتوانند قوی بمانند، با اینکه شرایط خیلی سخت است و بدانند که دیگران در فکر آنها هستند.

مهدیه گلرو به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد

کمیته گزارشگران حقوق بشر- مهدیه گلرو عضو شورای حق تحصیل و فعال دانشجویی به تحمل دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد.

دادگاه گلرو روز یکشنبه ۱۵ فروردین، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به قضاوت پیرعباسی برگزار شد. امیر رئیسیان وکیل اين دانشجوی ستاره دار تا روز دادگاه موفق به اخذ وکالت نامه از وی نشده بود بنابر این این فعال دانشجویی «شخصا» در دادگاه از خود دفاع کرد.

قاضی پیرعباسی با تبدیل قرار بازداشت گلرو که از تاريخ ۱۲ آذر سال سال گذشته در بازداشت موقت به سر می برد با وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی موافقت کرد. این در حالی است که پرداخت این مبلغ وثیقه از توان خانواده او خارج است.

به گفته وحید لعلی پور همسر مهدیه گلرو، آقای رئیسیان به وکالت از خانواده، سعی در «کاهش مبلغ وثیقه» دارد.

مهدیه گلرو، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در تاریخ ۱۲ آذرماه به همراه همسرش در منزل شخصی شان بازداشت شدند. وی در سال گذشته نیز پس از تحصن چهار روزه در اعتراض به محرومیت از تحصیل، در دانشگاه علامه بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود.

این فعال مدنی همچنین از اعضای فعال کمیته دفاع از حقوق شهروندی ستاد مرکزی مهدی کروبی در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر بود. در حال حاضر ضیاء نبوی، مجید دری، شیوا نظرآهاری، پیمان عارف و مهدیه گلرو اعضای دربند شورای دفاع از حق تحصیل هستند.

Friday, April 9, 2010

ایستادگی می کنیم تا جریان حاکم به قانون اساسی بازگردد

جرس: برداشت و امید من این است که جریان حاکم به اجرای قانون اساسی و همه اصول آن برگردند و فضای امنیتی و نظامی را کنار گذارند و فضا را باز کنند ولی اگر اینراه رفته نشود مجبوریم بایستیم چون ما نظام و کشور و انقلاب را دوست داریم.

میرحسین موسوی در دیدار با نمایندگان فراکسیون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مجلس ششم با تاکید بر اجرای قانون اساسی گفت: نظام ما دچار مشکلاتی شده است که بازتاب آن فقط در تظاهرات خیابانی محدود نمی شود، مسائل و مشکلات خیلی عمیق تر از اینهاست. یکی از اینها همین است که حاکمیت فکر کند با جمع کردن تظاهرات خیابانی مسئله معترضان حل شده است.

به گزارش تحول سبز، مهندس موسوی ادامه داد: تمام مسائل و مقوله هایی که پایه های اعتبار و مشروعیت یک نظام را تشکیل می دهد در حال از بین رفتن است. نظام ها معمولا نیروهای سخت افزاری ( نیروی های انتظامی و نظامی و امنیتی ) را در نهایت برای حفظ خود به هر قیمت بکار خود می گیرند اما این در کشور ما اتفاق افتاد و این جای تامل و توجه بسیار دارد. مسئله دروغ مسئله اصلی ما شده و مردم نسبت بدان اعتراض دارند که متاسفانه در همه سطوح حاکمیت و تبلیغات جریان دارد و مردم را نسبت به اصل و اساس این نظام مسئله دار و در باورهاشان تردید ایجاد کرده است. اصلی ترین عامل که باعث تثبیت و حفظ نظام بوده و آن اعتماد مردم به حاکمیت بوده است از بین رفته است. مسائل اخلاقی ، عدم کارآمدی، سیاست خارجی، فساد فراگیر، … همه اینها یک نوع بی اعتمادی نسبت به حاکمیت و نظام ایجاد کرده است. آیا این مسائل با سرکوب و بکارگیری قوه قهریه حل می شود ؟

وی در ادامه گفت: این وضعیت جریان سرمایه گذاری در کشور را کاملا مختل کرده است چرا که آینده غیرقابل پیش بینی شده است برخلاف جامعه ای مثل ژاپن که جریان سرمایه گذاری در آن توسط برخی خانواده ها قدمتی بیش از دو قرن دارد. در جامعه ما زود سود بردن هدف شده چون امید به آینده نیست و بدلیل شرایط کسی بدنبال سرمایه گذاری تولیدی و دراز مدت و اشتغال پایدار نیست و آیا نتیجه تداوم این وضعیت بیکاری و فقر بیشتر نیست؟ متوسط نرخ رشد سرمایه گذاری در پنج سال اخیر به حدود ۷ درصد کاهش یافته در حالیکه بر طبق قانون برنامه چهارم توسعه این رقم باید ۲/۱۲ درصد در سال رشد می داشت و البته این نرخ رشد باید با هزینه ۸۲ میلیارد دلار در قوانین بودجه سنواتی توسط دولت حاصل می شد که با هزینه بیش از ۲۲۰ میلیارد دلار(۷/۲ برابر) نه تنها این اتفاق نیافتاده بلکه نسبت به گذشته نیز پشترفت داشته است ! و آیا این رخداد یک فاجعه نیست؟

نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ادامه سخنان خود با اشاره به طرح هدفمند شدن یارانه که توسط رئیس دولت مطرح شده گفت: دراجرای این طرح هدفمندی یارانه ها و دعواهای جاری هم مسئله اصلی دولت اجازه گرفتن هزینه میلیارد تومان برای جلب و خرید رای است و لاغیر ! واقعیت موجود و تبلیغات رسمی بگونه ای شده است که همه نسبت به آمارهای رسمی اعلامی و اینکه نرخ تورم به ۸/۱۰ درصد در سال گذشته کاهش یافته است دچار تردید جدی شده‎اند و همه اینها نشانه هایی است از اینکه موریانه های بی اعتمادی دارد پایه های نظام را می خورد و از درون تهی می کند .

مهندس موسوی استفاده نامناسب و ابزاری از ارزشها را نشانه دیگری از عدم اعتماد جامعه به حاکمیت دانست و افزود: نشانه های دیگری که می شود بدان اشاره کرد یکی استفاده ابزاری و بد از ارزشها ( اسلام ، انقلاب و امام ) باعث اغتشاش و آشفتگی فکری و روحی در جامعه شده است . نوع معرفی امام خمینی از صدا و سیمای غیرملی و رسانه های خارجی چهره مغشوشی از امام به نسل جوان ارائه می دهد و دراین آشفته بازار افراد چه برداشتی می توانند از امام داشته باشند؟

میرحسین موسوی با اشاره به برخورد با حامیان محیط زیست در کنار دریاچه ارومبه گفت: برخورد عجیب اخیر با مردمی است که برای حفظ محیط زیست دریاچه ارومیه رفته بودند نیز نشانه دیگری است از همین روند.

وی ادامه داد: یا پادگانی کردن بهشت زهرا در روز ۱۲ فروردین یا … و آیا همه مسائل را با امنیتی و پادگانی کردن می توان حل کرد؟ نظام را می خواهند با حاکمیت یک فرقه اداره کنند که نمی شود.

موسوی در ادامه از حاضر بودنش برای تمکین به نتیجه انتخابات سخن گفت و افزود: حقیقت این است که اگر حاکمیت می توانست یک کارآمدی نسبی در اداره امور داشته باشد با هر تخلف انتخاباتی تمکین می کردم و مسائل و مشکلات کشور به سمت حل شدن می رفت اما ما اینراهم نداریم و بطور اشاره دولت در انجام یک پروژه عسلویه درمانده است یا در سیاست خارجی هر روز مشکل پیش می آید و وضع بحرانی تر می شود . روند طی شد پیرامون پرونده هسته ای در یکسال گذشته بهترین شاهد مثال در این باره است .

وی با اشاره به نحوه حل مشکلات در نظام های سیاسی با محوریت دموکراسی گفت: در نظام های سیاسی مردمسالار و معقول تلاش می شود که برای حل مسائل مهم و کلیدی کشور به ویژه در عرصه سیاست خارجی حتی از طریق مشورت با منتقدین و مخالفین نوعی اجماع نسبی حاصل شود در حالیکه مشاهده می کنیم در اینجا در باره این موضوع حتی بین حاکمیت موجود اجماعی وجود ندارد و این نشانه چه می تواند باشد؟

میرحسین موسوی با توجه به گزینه های اشاره شده فوق نتیجه گیری می کند: با توجه با این وضعیت و مسائل اجرای بدون تنازل قانون اساسی را به عنوان خواسته و محور اصلی جنبش سبز می دانم و باید در این باره کالبد شکافی بیشتری در ادبیات جنبش انجام گیرد . اصول متعددی از این قانون که متضمن حقوق ملت است به فراموشی سپرده شده است ( بطور خاص فصل حقوق ملت یا اصل ۱۶۸ در مورد رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی در دادگاههای علنی با حضور هیات منصفه ) و اگر اینها خوب مطرح شود ، اجماعی کلی را در جنبش بوجود می آورد .

وی ادامه می دهد: پایه هر تغییری در جامعه تولد یک ایده است و این ایده در جامعه ما متولد شده و میل به تغییر و باز بینی همه گیر شده است . باید به مردم هشدار داد که منافع عده ای در برخی نهاد ها نمی گذارد که اینها به آسانی تسلیم خواسته های جنبش و ملت شوند و باید صبر به معنای ایستادن ، تامل و پایداری در اینراه را معنا کرد و اینکه حفظ همین منافع است که جلوی برخورد با مفاسد و دانه درشتها را گرفته است .

میرحسین موسوی چشم انداز ادامه فعالیت جنبش سبز را اینگونه تبیین می کند: ما باید ایده های روشنی را مطرح و باز تعریف کنیم و برای گسترش دادن آنها مقاومت و استواری داشته باشیم و راههایی را پیدا کنیم که بتوانیم سازمان یافته تر از گذشته کارها را به پیش ببریم. به نظام و حاکمیت باید گفت کم هزینه ترین راه در اداره کشور آزادی فعالیت تشکل ها ، رسانه ها ، نهادهای صنفی و مدنی و…است و نه تقابل و مقابله با آنها .

وی گفت: جنبش سبز باید با همه قشرهای اجتماعی پیوند خورد و مسائل آنها را مطرح کند. کارگران و معلمان و … هدف جنبش سبز ایجاد زندگی بهتر برای همه و به ویژه اقشار فرودست و آسیب پذیر اجتماعی است. ما باید در جامعه از کارگران و کارآفرینان بطور توامان دفاع کنیم و اینکه منافع ایندو قشر بهم گره خورده و در تعامل مثبت با یگدیگر قرار دارد و اینکه تعامل سازنده این دو باعث پیشترفت و توسعه جامعه می شود . جامعه معلمان ما که قشر وسیعی را در برمی گیرد و نقشی مهم و سرنوشت ساز در حیات اجتماعی ما دارند مسائلشان باید مطرح و پیگیری شود ، و همینطور دیگر اقشار و گروهها .

این نامزد انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ابراز امیدواری کرد: برداشت و امید من این است که جریان حاکم به اجرای قانون اساسی و همه اصول آن برگردند و فضای امنیتی و نظامی را کنار گذارند و فضا را باز کنند ولی اگر اینراه رفته نشود مجبوریم بایستیم چون ما نظام و کشور و انقلاب را دوست داریم.

مهندس موسوی ادامه داد: من می پرسم اگر اول انقلاب به نیروهای مذهبی گفته می شد که حاضرید حاکم شوید و آدم بکشید ، هیچکس این را قبول نمی کرد بنابراین ما نمی توانیم نسبت به این وضعیت بی تفاوت باشیم . جنبش سبز مطالبه زیادی ندارد اما ظاهرا اجرای همین خواسته برای آنها بسیار سخت است و از اینرو افسانه سازی در مقابله با این جنبش می کنند و خود در دام این افسانه سازی و دروغ هایی که می بافند ، می افتند. با این حال دعا می کنم که جریان حاکم از این دائره تنگی که برای خود ساخته اند خارج شوند و اداره کشور به مسیر و روال مطلوب باز گردد .

وی به حاکمیت توصیه کرد: اگر اینها فکر می کنند که با ادامه این نگاه و بینش مسائل و مشکلات کشور حل می شود اشتباه بزرگی است و ما باید بایستیم تا مسائل و مشکلات حل شود . مردم در این مدت هزینه سنگینی پرداختند و چون آرمان بلند و درستی دارند به این هزینه دادن عادت کردند و الان شما می بینید زندانی ها قهرمان مردم شده اند و چه استقبالی از آنها می شود و این نشانه بی اثری اینگونه کارها در مقابله با جنبش و خواست مردم است و راه حل درست بازگشت به قانون اساسی و اجرای تام و تمام آن است.

وی در پایان گفت: تشکل های سیاسی که در کشور فعال هستند ظرفیت هاشان بیشتر از این است و باید بیشتر فعال شوند و تحلیل و بیانیه و … بدهند و با مردم ارتباط دائمی داشته باشند تا با تلاش همگی بتوان جریان رشد و پیشترفت جامعه مان را دامن زد و فردایی بهتر ساخت .

اوباما: رژیم تهران باید عواقب رفتار خود را بپردازد

به گزارش خبرگزاری فرانسه از پراگ، رئیس جمهور آمریکا امروز اعلام کرد رژیم تهران باید عواقب رفتار خود را در مورد فعالیتهای هسته ایش بپردازد.

باراک اوباما که با دمتری مدودف، همتای روس خود در یک کنفرانس خبری مشترک سخن می گفت، افزود، ایالات متحده و روسیه معتقدند که رژیم تهران باید عواقب رفتار خود را در زمینه فعالیتهای هسته ای بپردازد و با هم تلاش می کنند تا سازمان ملل تحریمهای شدیدی علیه این رژیم اعمال نماید.

رئیس جمهور روسیه نیز در سحنان خود اعمال تحریمهای جدید علیه رژیم تهران را ممکن دانست.


امضای معاهده جديد استارت اتفاقی تاریخی است

روسای جمهور آمریکا و روسیه امروز در پراگ پیمان جدید استارت بین دو کشور برای کاهش سلاحهای هسته ای را امضا کردند.

رئیس جمهور آمریکا در سخنان خود اطمینان خاطر داد که امضای پیمان جدید استارت نشان داد که آمریکا و روسیه به انحراف در روابط خود پایان داده اند.

رئیس جمهوری روسیه نیز بعد از امضای پیمان جدید استارت گفت، امضای این پیمان فصل نوینی را در روابط دو کشور خواهد گشود.

شبکه تلویزیونی فرانس 24 در گزارشی از پراگ گفت، امضای معاهده جدید استارت اتفاقی تاریخی است. شهر پراگ به این علت برای امضای این معاهده انتخاب شد که یک سال پیش باراک اوباما در این شهر سخنرانی مهمی کرد و خواستار جهانی عاری از سلاح هسته ای شد و امروز این فرصت برای دولت آمریکا بوجود آمده است که یادآور این سخنرانی مشهور باشد.

این شبکه خبری افزود، انتخاب جمهوری چک نیز نمادین است زیرا جمهوری چک یکی از کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق است که در سال 1999 عضو ناتو شد و بویژه اینکه قرار بود این کشور در طرح سپر ضد موشکی آمریکا در اروپای مرکزی مشارکت داشته باشد که این طرح را دولت اوباما متوقف کرد.

احمدی نژاد تهدید به استعفا کرد

تحول سبز : با بالاگرفتن اختلافات بين مجلس وقوه مجريه بر سر ميزان درامد دولت از هدفمند سازي يارانه ها وعدم تمكين دولت نسبت به اجراي قانون، از منابع موثق شنيده شد كه رهبر ايران دو نفر از معتمدين خود آقا محمدي وفيروزابادي را كه با دولت واحمدي نژاد مناسبات دوستانه اي نيز دارند را مامو ر گفت وگو وحل اختلاف پيش امده كرده است .

به گزارش تحول سبز و به نقل از یک منبع معتبر چهارشنبه شب اين دوتن در دفتر احمدي نژاد با او ملاقات داشته اند وضمن شنيدن سخنان رييس دولت خواهان اجراي قانون شدند وعنوان كردند كه مجلس بي ترديد آمادگي اصلاح قانون را آن طور كه دولت ميپندارد دارد اما در شرايط كنوني اجرا كردن قانون ومعطل نماندن مصوبه مجلس از اهم موارد است ورهبري هم نظرش اجراي همين مصوبه است تا مشكلات ان در اجرا رو شود.اينان تاكيدداشتند در شرايط كنوني به خاطر مصالح نظام لازم است اتحاد بين نهادهاي حاكميت حفظ وبرقرار باشد.

اما ازآن سواين گفته ها گويا به مذاق رييس دولت خوش نيامده وعلي لاريجاني را مسئول مسايل پيش امده دانسته است.احمدي نژاد در اين مورد بيان داشته كه لاريجاني براي كار شكني عليه دولت از هيچ فرصتي فروگذاري نخواهد كرد از اين رو دولت فرصت چنين عرضه اندامي به او نخواهد داد چرا كه اين دولت منتخب 24 ميليوني مردم است وايستادگي دولت در مقابل اين زياده خواهي ها در واقع دفاع از راي ونظر مردم است.اگر هم توان دفاع از راي ونظر مردم را نداشته باشم در مقابل دوربين تلويزون ودر حضور مردم استعفاي خود را به ملت تقديم ميكنم.
منبع خبر : اختصاصی تحول سبز

Thursday, April 8, 2010

اتهام جاسوسی برای فاطمه خرم لو، یک مادر سرپرست خانواده

فاطمه خرم لو در 17 بهمن 1388 به اتهام جاسوسی و مصاحبه با رادیوهای خارجی بازداشت شد.
علی رغم صدور قرار وثیقه 100 میلیون تومانی، اما وثیقه وی را نپذیرفتند و هم چنان در وضعیت بلاتکلیف بسر می برد.خرم لو پس از بازداشت به 209 منتقل شد و پس از مدتی به بند عمومی نسوان منتقل شد و در طول مدت بازداشت از داشتن وکیل محروم بوده است.

گفتنی است این مادر زندانی سرپرست خانواده است و بزرگترین پسر او معلولیت ذهنی دارد و به مراقبت های مادرش نیاز دارد. هم چنین وی یک دختر مطلقه دارد که همراه با فرزند 6 ساله اش تحت تکلف او هستند

تاثیرگذارترین شخصیت سالِ ۲۰۱۰

جرس: میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و شیرین عبادی در فهرستِ انتخابِ تاثیرگذارترین شخصیت های سالِ ۲۰۱۰ مجله تایم قرار گرفته‌اند.


این هفته‌نامۀ برجسته و مطرح آمریکایی، امسال نیز همانند نظرسنجی های مرسومِ هرسالِ خود، از خوانندگان و مردم خواسته است که از میان فهرست ۲۰۰ نفرۀ هنرمندان، سیاستمداران و شخصیت‌های هنری و سیاسیِ جهان، به یک نفر که او را شخصیت تاثیرگذار سال ۲۰۱۰ می‌دانند رای دهند.


بر اساس این گزارش، از شخصیت‌های ایرانی، مهندس میرحسین موسوی، از رهبران جنبش دموکراتیک مردم ایران و نامزد معترض به انتخابات ریاست جمهوریِ خرداد ۸۸ ، دکتر شیرین عبادی از برندگان جایزه صلح نوبل (۲۰۰۳) و دکتر زهرا رهنورد، فعال سیاسی، رییس سابق دانشگاه الزهرای تهران و همسر میرحسین موسوی، در فهرست فوق الذکر قرار دارند.


در فهرستِ مجلۀ تایم، از جهان سیاست، شخصیت هایی چون نیکولای سارکوزی و باراک اوباما حضور جدی دارند.


چند ماه پیش، نشریۀ بین المللی سیاست خارجی (فارین پالیسی)در فهرست صد متفکر برتر جهان، نام زهرا رهنورد را به عنوان سومین متفکر مهم جهان اعلام کرده بود.

معلم پاکدشتی به اعدام محکوم شد

خبرگزاری هرانا – دادگاه انقلاب در حکمی عبدالرضا قنبری، معلم دبیرستان یکی از مدارس پاکدشت و استاد دانشگاه به اعدام محکوم شد.به گزارش هرانا، قاضی صلواتی، قنبری را تحت عنوان محاربه از طریق ارتباط با گروه های معاند که از مصادیق این موضوع داشتن ایمیل های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه های تلویزیونی خارج از کشور،به اعدام محکوم کرد.

براساس این گزارش،این معلم که بیش از 14 سال در مدارس و دانشگاه سابقه تحصیل دارد،روز 24 دی سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

شایان ذکر است،در چند ماه گذشته شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی چندین نفر را به اعدام محکوم کرده که دو حکم به اجرا درآمده است.

Wednesday, April 7, 2010

پرونده نوه هاشمی ‌رفسنجانی در دادگاه انقلاب

راديو فردا : پرونده نوه هاشمی رفسنجانی که چندی پیش هنگام ورود به ایران بازداشت و سپس آزاد شده بود، به اتهام «ارتکاب جرایم امنیتی» به دادگاه انقلاب ارسال شده است.

پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران روز یکشنبه اعلام کرد، پرونده حسن لاهوتی اشکوری، پسر فائزه هاشمی پس از «تکمیل تحقیقات و با صدور کیفرخواست» به دادگاه انقلاب فرستاده شده است.

دادسرای عمومی و انقلاب تهران هیچ توضیحی در باره محتوای کیفرخواست صادره علیه نوه رییس مجلس خبرگان رهبری نداده و اتهام وی را صرفاً «ارتکاب جرایم امنیتی» اعلام کرده است.

حسن لاهوتی، که در بریتانیا مشغول تحصیل است، حدود دو هفته پیش هنگام بازگشت از لندن در فرودگاه تهران بازداشت و روز بعد با سپردن وثیقه ۷۳ میلیون تومانی آزاد شد.

به گفته عباس جعفرى‌دولت‌آبادى، دادستان تهران، نوه اکبر هاشمی رفسنجانی «با ابراز ندامت از اعمال ارتکابى» آزاد شده بود.

هر چند مقام‌هاى قضایى جمهورى اسلامى تاکنون دلیل بازداشت و تحت پیگرد قرار گرفتن حسن لاهوتی را اعلام نکرده‌اند، اما سایت اینترنتى جرس به نقل از «منابع آگاه» اتهام پسر ۲۳ ساله فائزه هاشمى را «انتقاد از رهبر جمهورى اسلامى» اعلام کرده بود.

به نوشته این سایت اینترنتى نزدیک به جنبش سبز، دستگاه‌هاى امنیتى جمهورى اسلامى اقدام به شنود گفت و گوهاى تلفنى حسن لاهوتى کرده و وى به دلیل «اهانت به مقام رهبرى» در جریان تماس تلفنى با یکى از دوستانش در تهران بازداشت شده است.

همچنین بر اساس اعلام دادسرای عمومى و انقلاب تهران حسین مرعشى، سخنگوى حزب کارگزاران سازندگى و یکی دیگر از بستگان هاشمى رفسنجانى نیز روز یکشنبه پس از اتمام مرخصى نوروزى‌اش به زندان معرفى شده است.

سخنگوى حزب کارگزاران سازندگى در روز ۲۸ اسفند ماه «با شکایت مدعى‌العموم» و براى «اجراى حکم یک ساله‌‌اش» بازداشت و روانه زندان اوین شده بود.

در اواخر خرداد ماه سال گذشته و در اوج اعتراض‌هاى مردمى نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهورى در ایران، پنج تن دیگر از اعضاى خانواده آقاى رفسنجانى از جمله فائزه هاشمى به اتهام «شرکت در راهپیماىى غیر قانونى» و «تحریک اغتشاشگران» براى مدت کوتاهى بازداشت شده بودند.

در ماه‌هاى پس از انتخابات ریاست جمهورى که با اعتراض‌هاى گسترده به نتیجه آن همراه بود اکبر هاشمى رفسنجانى و نزدیکان وى هدف حملات شدید تندروهاى حامی دولت و نزدیک به آیت‌الله على خامنه اى، رهبر جمهورى اسلامى ایران، قرار گرفتند.

رسانه‌هاى نزدیک به دولت، آقاى رفسنجانى و بویژه پسر وى، مهدى هاشمى، را متهم کرده‌اند که از اعتراض‌هاى هواداران جنبش سبز به نتیجه انتخابات حمایت کرده و در دامن زدن به این اعتراض‌ها نقش فعالى داشته‌اند.

اکبر هاشمى رفسنجانى که در سال ۱۳۸۴ رقیب اصلى محمود احمدى‌نژاد در دور دوم رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری بود از منتقدان جدى سیاست خارجى و عملکرد اقتصادى دولت‌هاى نهم و دهم به شمار مى‌رود.

رهبر جمهوری اسلامی در نخستین نمازجمعه خود پس از انتخابات با اشاره به سوابق آشنایی خود با اکبر هاشمی رفسنجانی و اختلاف نظر‌های میان وی و محمود احمدی‌نژاد اعلام کرد، «نظرات آقاى رئیس جمهور به من نزدیک‌تر است.»

درخواست جهانی برای آزادی روزنامه نگاران ایرانی

نویسندگان جهان، خواستار آزادی روزنامه نگاران زندانی در ایران شدند.

رهانا: بیش از ۳۵۰۰ تن از نویسندگان و نخبگان جهان، خواستار آزادی روزنامهنگاران و نویسندگان زندانی در ایران شدند.

به گزارش رادیو زمانه، سازمان کانادایی مدافع آزادی بیان، روز گذشته (سهشنبه) با انتشار بیانیهای اعلام کرد که این نویسندگان در قالب طوماری، از آیتالله علی خامنهای خواستهاند دستور آزادی روزنامهنگاران زندانی را صادر کند.

دهها روزنامهنگار، نویسنده و وبلاگنویس، پس از وقایع انتخابات ریاست جمهوری ایران، بازداشت و زندانی شدهاند.

گروهی از آنها با قید وثیقه آزاد شدهاند، اما بسیاری از این روزنامهنگاران و نویسندگان، همچنان در زندان بهسر میبرند.

طومار درخواست نویسندگان جهان که بیش از ۳۵۰۰ امضا دارد، تحویل دفتر نمایندگی دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل شده است.

انی گیم، مدیر اجرایی سازمان کانادایی مدافع آزادی بیان گفته که هدف از این اقدام، «این پیام به روزنامهنگاران و نویسندگان زندانی در ایران بود که ما آنها را فراموش نکردهایم.»

کمیته دفاع از روزنامهنگاران در جدیدترین گزارش خود، اعلام کرده که در حال حاضر دستکم ۳۵ روزنامهنگار در ایران در زندان بهسر میبرند.

این کمیته افزوده که بسیاری از این روزنامهنگاران زندانی، «تحت فشار جسمی و روانی شدید» قرار دارند.

جوئل سایمون، مدیر اجرایی کمیته حمایت از روزنامهنگاران گفته است: «وضعیت وحشتناک روزنامهنگاران در زندانها اسفبار است.»

این کمیته، اسفندماه سال گذشته اعلام کرده بود که جمهوری اسلامی با ۵۲ روزنامهنگار زندانی، «بزرگترین زندان روزنامهنگاران در جهان» است.

طی ۱۰ ماه گذشته در ایران، بیش از ۱۰ نشریه توقیف و ۱۰۰ روزنامهنگار احضار و بازداشت شدهاند.

بنابر اعلام سازمان گزارشگران بدون مرز، ایران در زمینه آزادی مطبوعات در میان ۱۷۵ کشور، در رده ۱۷۲ قرار دارد.