Monday, January 11, 2010

فقط یک لحظه فکر کنید و یک لحظه خود را جای آن ها بگذارید

امروز وقتی شندیم که خانواده های نگران که عزیزانشان در روز عاشورا دربند شدند نگران به دادگاه ها مراجعه کردند و در مواقعی التماس یک سرباز وظیفه را کرده اند برای یافتن اطلاعی از گمشده هایشان تا خبری هرچند غیر موثق دریاقت کنند تا شاید لحظه ای آرام شوند، دلم لرزید...

یک لحظه به این موضوع فکر کنید،
مادری هستید – پدری هستید – برادر یا خواهری یا همسر و فرزندی...

عزیز ترین شخص زندگی شما مدتی است که ازش بی خبر هستید
او کسی نبوده است که حتی 1 شب بی اطلاع جایی باشد.

مرتب از تلویزیون و رسانه های دولتی می شنوید که فورا یک عده از میان کسانی که عزیز شما هم در آن جمع هست اعدام می شوند. مبادا روزی اعدام و تجاوز برای ما مسئله ای عادی شود. مبادا تنها بگوییم چه حکومت سنگدل و مردم مبارزی داریم. مبادا شب را آسوده سر بر بالین بگذاریم با تنها یک آه شبانه...

آیا می شود لحظه ای قرار داشت، لحظه ای آرام بود وقتی عزیز ترین شخص زندگی شما دربند کسانی است که بویی از انسانیت نبرده اند. هر اقدام غیر انسانی را با نام دین و با افتخار انجام می دهند. آیا می شود نگران نبود!؟

به خود بیاییم و با یاد این جمله که هر شخص می تواند در هر کار بزرگی، قدمی کوچک بردارد، لحظه ای فکر کنیم و خود را جای این عزیزان قرار دهیم.

فقط لحظه ای..

No comments:

Post a Comment