Tuesday, September 28, 2010

جنايت هولناک,اعدام مصنوعي و دروغين دوستم بهنام

جنايت هولناک,اعدام مصنوعي و دروغين دوستم بهنام
by Freedom Messenger - Ghasedane Azadi on Tuesday, 28 September 2010 at 16:36

اميد دارم که روزي تقاص اينهمه جنايت را پس بگيريم و بهنام و بهنامهاي اين مهين قرباني بغض و کين حيواني اين بوزينگان نگردند. ميخواهم در رابطه با دوستم بهنام ,جوان 26 ساله و پرشوري که در ايام بعد از اعلام نتايج انتخابات , برای اعتراض به شرايطي که حاکمان در جامعه حکمفرما کرده و فضاي رعب و وحشت براي جوانان ساخته بودند به خيابان آمده بود و همانند ميليونها هموطن فرياد اعتراض بلند کرده بود که در آن هنگام,متاسفانه توسط نيروي جناتکار انتظامي و کودتاچي ها اسیر گرديد و به مدت يکماه در بازداشت بود. شرح ماجرا را از خودش شنيدم,او ياراي بيان جناياتي که بر او رفته است را ندارد,اما برق اميد در چشمانش موج ميزند,هرچند که مدتي است بيمار است,اما ما دوستانش با خودش عهد کرده ايم که در روز روزها نگذاريم که چنين جناياتي بي پاسخ بماند. بهنام برايمان به آرامي تعريف ميکرد که در هفته اول از مکان نگه داری خودش اطلاعی نداشت و در آنجا تحت شدیدترینشکنجه ها و فشار روحی و روانی بود, بعد از یک هفته او را به کهریزک برده بودند.يعني شکنجه گاهي که ميخواستند نسل جوان را مرعوبِ کرده هاي خود نمايند و آنان را از تکرار هر اعتراضي پشيمان کنند, به همين دليل هم از کشته شدن آنان ابايي نداشتند و فقط با اين هدف ميخواستند که تخم رعب و وحشت در دل هر آنکس که در اين شکنجه گاه بيرون ميرود,هميشه باقي بماند و براي ديگران نيز تعريف کنند که نکند که فکر اعتراض بر عليه نظام بر سرتان بزند,چون در مقابل بايستي که در قفس هاي آهنين نگهداري شده و شبانه روز هزاران بار به انواع مختلف مورد اذيت و آزار و هر نوع تجاوز وحشيانه قرار بگيريد و از اين طريق ميخواستند که سياست سرکوبي و اختناق را نهادينه و همه گير بنمايند. او ميگفت که بازداشتي هايي که اکثرآً از قشر جوان بودند, هميشه در آنجا با چشمانی بسته با کتک وداد فریاد پذیرایی میشدند,تا اينکه سر انجام خود او را به اوین برده و در آنجا نيز بشدت اذيبت و آزار میکردند. بهنام ساکن شمال شهر و دانشجوست,در ايام بازداشت کوتاهش به دليل همان سياستي که فوقاً گفتم, انواع شکنجه ها را بر سر وي و دوستانش اعمال ميکردند,از جمله يکي از موارد شکنجه او چنین بود که او را سهبار برای اعدامِ باصطلاح سر کاری ميبرند. بعدا شنيدم که شکنجه گران اين نوع وحشت آفريني را اعدام مصنوعي مينامند ودر اين راستا گويا يد طولايي نيز دارند. سری اول به او گفته بودند که هر آنچه وصيت و .... داري بکن,چون میخواهیم بدليل کارهايي که انجام داده و محارب شناخته شده اي تو را اعدام کنیم . سپس صحنه اعدام و دار زدن وي را فراهم ميکنند و او را پاي طناب دار برده و طناب را دور گردن اومیاندازند, بعد از چند لحظه صحنه سازيهاي جنايتکارانه, به او میگويند که اجراي حکمت عقب افتاده و او رابه سلول برميگردانند,وي در همين حالت و در شرايط بهت و حيرت مانده بوده و با خودش ميگفته که دليلي ندارد که مرا اعدام نمايند,چون کارخلافي از من سر نزده,اما ميگفت که کو گوش شنوا انگار که سيمان درگوش مزدوران,نيروي انتظامي, پاسداران و شکنجه گران ريخته بودند و مشخص بود که گويا همگي براي اجراي يک کر هماهنگ با هم نت هايشان را يکسان مينوازند,چون به هر کس که در رابطه با بيگناهي ات ميگفتي,يا با فحش و ناسزاي رذيلانه خودش پاسخت را ميداد و يا اصلاً اهميتي نميداد که آيا شما نکته اي داريد يا خير؟ سری دوم نيز به همين شکل بهنام را پاي چوبه دار ميبرند و درواقع او را با همان صحنه مواجه ميکنند و بعد از عدم انجام عمل اعدام, پاسداران و مزدوران قهقه کينه و نفرت سر ميدادند و اينکه اينبار هم جستي! تا ببينيم بار سوم چکارت ميکنيم! در يکي از همين روزهاي کوتاه بازداشتش ,در دور سوم,ميخواهند که شوک بدتري به او وارد آورند و بزعم خود, روحيه و اعصاب اين زنداني جوان را تخريب نموده و براي هميشه در هم بشکنند,که ديگر در هيچ کجا ياراي ايستادگي و سر دادن شعار بر عليه ديکتاتورها نداشته باشد, به همين دليل به اومیگویند که باید تیرباران شوی و او را برای تیرباران میبرند,در حين گذاشتن وي در موقعيت اعدام و تيرباران,ناگهان مأموران پليد شروع به شليک تيرهاي مشقي در اطراف قامت ايستاده بهنام مينمايند.بعد از چند دقيقه ناجوانمردانه دوباره بهنام را به سلول خود باز ميگردانند و به او وعده نزديک مرگ و خلاص شدن از اين وضعيت را ميدهند.تا اينکه با فشارهاي مختلف اجتماعي و بين المللي که در رابطه با آزادي بازداشت شدگان بر روي حکومت ايران اعمال ميشد,نهايتاً بهنام و بهنام هاي ديگر مشمول آزادي قرار ميگيرند و آزاد ميشوند. شکنجه هاي مختلف و بطور خاص اعدامهاي مصنوعي بر روی روح و روان او تأثيرات منفي گذاشته بود,اما او داراي نبوغ و استعدادي عالي براي حل وفصل مسائل و تحليل اين اعمال خبيثانه ميباشد و با اينکه در بدو آزادي به گونه ای دچار افسردگی شدید روحي شده بود, اما با وضعيت خودش مقابله ميکرد و همچون فولاد و کوه به جنگ با مشکلات و سختي ها ميپردازد.او از روحيه اي سرزنده و سرشار در بين دوستان و همکلاسي هايش برخودار بود و هميشه جزء کساني بوده و هست که براي صيقل دادن اراده هاي خويش به پاکي کوهستان پناه ميبرد و هم اکنون نيز همين کار را ميکند که تأثيرات شرايط وحشت و تروري که برايش ساخته بودند را به فراموشي سپرده وعزمش را براي رهايي جزم تر کند,ما ميدانستيم و خودش نيز به اين امر اشراف داشت که جنايتکاران با اعمال آن نوع شکنجه هاي ضد انساني ميخواستند که از او فقط يک جوانی که مرده متحرک است بسازند و در کوچه و خيابان او را انگشت نما کنند,اما او و همه ما دوستانش مصمم هستيم که اتفاقاً همين فضاي رعب و وحشت را در دل جوانان بيرون بکشيم و در مقابل بر دل آن جنايتکاران بکاريم,به آنان بگوييم, اين شما هستيد که روزانه هزاران بار مرگ خودتان را در قامت جوانان اين ميهن مي بينيد. خانواده بهنام دررابطه با مشکلات و شکنجه هاي روحي که بر عليه او انجام شده بود,شکايتي نيز تنظيم کرده و به قضاييه حاکم دادند,اما بعداً متوجه شدند که اين خود قضاييه حکومتي است که دست عوامل و مزدوران خود را در داخل زندانها براي اعمال هر نوع فشاري باز گذاشته و اتفاقاً خود اينها عامرين اين جنايت هستند,به همين دليل هم ديگر موضوع شکايت را دنبال نکردند و ما هم به آنان و خود بهنام هميشه ميگوييم که روزي در دادگاه اين مردم بايستي که اين جنايتکاران تقاص اين همه ظلم و جنايت را پس بدهند و آنروز دور نيست و ما هم اراده هايمان را بيشتر و بيشتر صيقل ميدهيم,کما اينکه بهنام,عليرغم فشارهايي که بر وي رفته چنين عزمي دارد و با قامتي استوار ايستاده است.درود بر او و بر تمامي جواناني که در مقابل فضاي رعب و وحشتي که حاکمان ميخواهند اعمال کنند,ميايستند و با آن به مقابله ميپردازند و يا آنرا افشاء مينمايند. 



http://newsagency-ina.com/News-Details.aspx?newsId=39746&back=1

No comments:

Post a Comment