Saturday, June 12, 2010

یک سال گذشت

جرس: بدون شک ایران پس از ۲۲ خرداد دگرگونه شده است؛ چهره مردم، نخبگان سیاسی و حکومت جملگی دچار تحول بنیادین شدند. همانگونه که برخی معتقدند چهره جهان و یا حداقل خاورمیانه و آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر دگرگون شد، بیست و دو خرداد هم نقطه عطفی در تاریخ سیاسی کشور ما محسوب می شود.روزی که قبل و بعد از آن به نحو حیرت انگیزی متفاوت است .
صندوق رای همیشه نقش متعادل کننده در فضای سیاسی-اجتماعی هر کشوری را بر عهده دارد. البته منوط به این که مردم نسبت به صحت انتخابات و عملکرد مجریان و ناظران تردید نداشته باشند. در انتخابات ۲۲ خرداد ماه ملت ایران نسبت به نتیجه انتخابات اعتماد نکردند. یک سال تداوم اعتراضی جنبش سبز ملت ایران و تقابل ملت - دولت و تشدید فزاینده شکافهای چندگانه موجود و بحران مشروعیت و ناکارامدی همه جلوه هایی از فضای پس از انتخابات دهم بود.

سالی که گذشت سال کشته شدن جوانان و اتفاقات و قتل های مشکوک بود. سوای شهدایی که به ضرب گلوله در خیابانها به قتل رسیدند، قتل جوانان در زیر شکنجه ، قتل پزشک کهریزک، قتل برادر زاده مهندس موسوی، قتل دکتر علی محمدی استاد فیزیک دانشگاه تهران، حمله به دکتر معتمدی...سیمایی مافیایی به حکومت ایران داد؛ چهره ای که لااقل تا آن تاریخ به این وضوح و شفافیت خودنمایی نکرده بود. بی دلیل نیست که در این یکساله نه احمدی نژاد و نه دیگر دست اندرکاران از مهرورزی سخنی نگفتند...خشونت عریان جای لبخندهای تصنعی را گرفت.
سالی که مادران به دنبال نشانه ای از عزیزان خود از این بیمارستان به آن بیمارستان، از این آگاهی به آن کلانتری، از این دادسرا به آن شعبه، از این زندان به آن زندان، روز و شب می گذراندند و در پایان عزیزشان را در سردخانه ها تحویل می گرفتند.
سالی که گذشت سال زندان بود. سالی که بسیاری خانواده ها، مادران و پدران پیر و کهنسال، همسران دردمند و فرزندان معصوم روز ها و شبهای خود را در سرما و گرما، در پشت دروازه اوین و دیگر زندان ها و دادگاه ها در سراسر کشور گذراندند. سالی که نوه شهید بهشتی همچون بسیاری کودکان دیگر دید که ماموران امنیتی چگونه غروسک های او را تکه تکه کردند تا مبادا شیی مشکوکی نایافته بماند و خشونت را در نزدیک ترین زوایای جسم و روح خود درک کردند...سالی که نظام حتی به دایره منتسبین به نظام و حکومت هم رحم نکرد.

سالی که گذشت سال محرومیت بسیاری از دانشجویان از ادامه تحصیل بود. محرومیت بسیاری از اساتید از ادامه فعالیت علمی، سال اعمال فشار بر بسیاری از کارمندانی که در انتخابات به دیگری رای داده بودند و پس از انتخابات بدنبال آرای گمشده خود بودند.

نیز سالی که گذشت سال کتک خوردن ملت ایران بود. زنان و دختران جوان در صف اول. لا اقل در این زمینه رفع تبعیض شد و مساوات در چماق خوردن و طعم تلخ باطوم چشیدن کاملا رعایت گردید. عکس ها و فیلم ها همچنان زنده و برجایند.

سالی که گذشت بر سینه یاران امام و انقلاب ، موسوی و کروبی نشان طلحه و زبیر نقش شد و بسیاری از شخصیت های شناخته شده و زجرکشیده، خواص بی بصیرت نام گرفتند. سالی که بسیاری از حریم ها و حرمت ها دریده شد.لمپنیزم سیاسی و بداخلاقی گفتمان غالب بر رفتار و گفتار و نوشتار حکومت و رسانه های حکومت بود و هر کس با آنان نبود سهمی متناسب با جایگاه سیاسی - اجتماعی اش از فحش و دروغ و تهمت و حمله فیزیکی نصیبش شد.

سالی که گذشت سال غیبت یک ساله هاشمی رفسنجانی از نماز جمعه تهران بود رهبری وقتی به صراحت اعلام کرد که احمدی نژاد از هاشمی به او نزدیکترست، تردیدی باقی نگذاشت که تریبون نماز جمعه از هاشمی گرفته خواهد شد.سالی که نشان از فشار زایدالوصفی بر هاشمی و خانواده اش بود که مشمول اهل بصیرت شود.

سالی که گذشت، سال تشییع میلیونی آیه الله منتظری رهبر معنوی جنبش سبز و نهضت عدم خشونت ملت ایران و همسر صبورش بود. سالی که حضور پر برکت آیت الله منتظری به هویت بخشی جنبش کمک کرد .سالی که به رغم همه جفاها به او، ملت قدردان به وداع او رفتند .

اما: سالی که گذشت با همه رنج ها، شهادت ها ، شکنجه ها ، زندانها ، ارعاب و وثیقه های چند صد ملیونی و گروکشی های حکومتی برای تحمیل سکوت و توسعه زندان به خارج مرزهای رسمی اش،سال امید بود. سالی که مردم مرزهای ترس را درنوردیدند و از خود سیمایی جدید به دنیا نشان دادند؛ سالی که گذشت سال تغییر بود و نگاه به آینده.سالی که گذشت در یک کلام سال الله اکبر بود.

یک سال گذشت. با تمام فراز و نشیب ها و تلخی و شیرینی هایش. وقت آنست که به دنبال نگاهی عمیقتر و آسیب شناسانه به گذشته برای پی ریزی نقشه راه آینده بود.درس گیری از تجربیات گذشته برای پی ریزی بنایی مستحکم در آینده مبتنی بر اراده ملت برای تغییر.

No comments:

Post a Comment