Wednesday, August 4, 2010

نامه عاطفه نبوی به زندانیان اعتصاب کننده: به پاس پایداری‌تان

خبرگزاری حقوق بشر ایران - رهانا
عاطفه نبوی زندانی سیاسی در اوین، برای هفده زندانی سیاسی که در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده‌اند از بند عمومی زنان زندان اوین نامه‌ای نوشته است.

عاطفه نبوی فعال دانشجویی از ۲۵ خرداد ماه سال گذشته بازداشت و در زندان اوین به سر می‌برد. وی که به چهار سال زندان محکوم شده هم اکنون در بند عمومی زنان زندان اوین است.

به گزارش رهانا، وی روز جاری نامه‌ای خطاب به ۱۷ زندانی اعتصاب کنند در اوین که دهمین روز اعتصاب غذای‌شان را پشت سر می‌گذارند و وضعیت وخیم جسمی سلامتی‌شان را تهدید می‌کند نامه‌ای نوشته‌است.

روز گذشته مهدیه گلرو دیگر زندانی بند عمومی زندان زندان اوین نیز با نوشتن نامه‌ای از زندانیانی که در اعتصاب غذا هستند خواست تا اعتصاب خود را بشکنند، خواسته‌ای که زندانیان زندان رجایی‌شهر نیز پیش‌تر در نامه به آن اشاره کرده بودند.

متن این نامه که در اختیار خبرگزاری رهانا است به این شرح است:

زندگی کردن در این‌جا مانند صخره‌نوردی بدون ابزار است، تمام آن‌چه که داری و می توانی از ادامه مسیر و گذر از آن کمک بگیری، بدن و اندیشه خودت است. زندانبان اهرم و ابزار دیگری برای‌ات باقی نمی‌گذارد.
وقتی در سلول‌ات به هم کوبیده می‌شود، یعنی دیگر باب گفت‌وگو و چانه‌زنی بسته می‌شود و اساسا بین حقوق و تکالیفی که برای‌ات تعریف شده، تنها تکالیف باید انجام شود و حقوق بسته به کرم افسر نگهبان ممکن است رعایت شود یا نه.
پس زمانی که دیگر چاره‌ای نیست، تنها اهرم‌ات را به کار می‌اندازی و با آسیب زدن به خودت و با اجرا گذاشتن هزینه‌ای نامتناسب زندان‌بان‌ات را به واکنش می‌اندازی که نه فقط دیگر وظیفه‌ای را به او یادآور شوی، که این‌گونه بی‌واسطه، عدل، ‌انصاف و اخلاق‌اش را به چالش بکشی.
اما گویی او عجله‌ای ندارد،‌ تو با ساعات زندگی‌ات بازی می‌کنی و او با ساعت کار اداری‌اش. او با صبحانه و ناهار و شام و ساعت سه هر روز او کارش با تو تمام می‌شود و تو تمام لحظات وهم‌انگیز انفرادی، گرسنگی و ضعف را در پیش داری.
هر چه پیش‌تر می‌روی بازی برای تو فرساینده‌تر می‌شود؛ چشمان‌ات، معده‌ات، کلیه‌ات… یکی یک دست از همراهی بر می‌دارند. بدن نافرمانی می‌کند، اما چیزی هنوز تو را در پی خود می‌کشاند. می‌شود آخر، به ازای هر قدمی که به عقب برداری آن‌ها یک قدم به جلو می‌آیند. پاهای‌ات را باید یک‌جا محکم کنی و تمام تلاش زندان‌بان هم لعزیدن پای تو در آن‌جا است، با تهدید، تطمیع و…
اما دوستان خوب‌ام چه کسی می‌تواند بگوید، چه بکنید، اعتصاب‌تان را بشکنید و یا ادامه بدهید. با فرسودن جان‌های عزیزتان زندانبان را شاد کنید و یا با شکستن اعتصاب‌تان رسیدن به خواسته‌های‌تان …؟
می دانم از زمانی که حرکت‌تان را آغاز کردید، می‌دانستید که نه فقط این کار که هر اعتراضی در این سرزمین، چنین هزینه‌ نامتناسبی در پی خواهد داشت. اما آرزو می کنم که در این جدال نابرابر به پاس پایداری‌تان و به پاس جان‌های کاهیده شده‌ی‌تان آن‌چه را که شایسته‌ی آن هستید به دست‌ آورید.

عاطفه نبوی، بند عمومی زنان زندان اوین

پایان پیام

No comments:

Post a Comment